در ادامه مقاله های آشنایی با اختلالات شخصیت ، قصد داریم به اختلال شخصیت ضد اجتماعی بپردازیم
این مقاله از سری مقالات اختلالات شخصیت برگرفته از کتاب عشق ویرانگر نوشته براد جانسون و کلی موری می باشد
ما در این سری از مقالات به 5 موضوع اصلی در این مورد می پردازیم
- نشانه های اختلال شخصیت
- داستانی ازاختلال شخصیت
- نکاتی از شخصیت ضداجتماعی
- شخصیت ضد اجتماعی به عنوان همسر
- چرا جذب این افراد می شویم
قسمت اول : نشانه های اختلال شخصیت
در ابتدا همانند مقالات قبلی به بررسی نشانه های این اختلال شخصیت می پردازیم
- در فعالیت های خلاف قانون شرکت می کند و احیانا سابقه بازداشت یا داشتن مشکلات قانونی دارد.
- بارها به خاطر نفع شخصی به شما دروغ گفته و شما را فریب داده است.
- فردی تکانشی، بدون طرح و برنامه است و از درک عواقب کارهایی که انجام می دهد ناتوان است.
- او با رفتارهایش نشان داده است که هیچ اهمیتی برای سلامتی و رفاه شما قائل نیست.
- او فاقد ثبات و شرافت لازم در زمینه شغلی است.
- او فاقد روحیه پشیمانی و عذرخواهی است و نسبت به صدمه مالی که به شما وارد می سازد و بدرفتاری هایی که با شما می کند، بی تفاوت است و یا عذر و بهانه می تراشد.
قسمت دوم : داستانی ازاختلال شخصیت
داستان اشکان و مهسا (داستان یک شخصیت ضداجتماعی)
پس از پایان دبیرستان شروع به ملاقات با یکدیگر کردیم. ما هر دو اهل یک شهر و دارای دوستان مشترک زیادی بودیم. اشکان دارای ظاهری جذاب و اندامی عضلانی و دوستان زیادی بود. اشکان اعتماد به نفس بالایی داشت و به عنوان فردی زن باره که دارای دوستان دختر زیادی بود، شناخته می شد. اگرچه من از سابقه زنبارگی او باخبر بودم، اما او با من به گونه ای رفتار می کرد که گویا من با دیگر زنهایی که او ملاقات کرده است، از زمین تا آسمان تفاوت دارم. در همان برخورد اول شیفته روحیة راحت، حس شوخ طبعی و حالت های عاشقانه اش شدم. به زودی رابطه ما به رابطه ای نزدیک و صمیمانه تبدیل شد.
من بنا به دلایلی احساس میکردم که اشکان را به خوبی شناخته ام. او مرا نسبت به عشقی که به من داشت، مطمئن ساخته بود. او به من چیزهایی را گفت که به قول خودش به کسی نگفته بود. او نسبت به من بسیار مهربان بود و هنگامی که با هم بودیم، احساس می کردم که تنها فرد مهم در زندگی او هستم. کالج های ما با یکدیگر متفاوت بود و هر دو به طور نیمه وقت کار می کردیم. من در یک فروشگاه کار می کردم و اشکان در یک بیمارستان مشغول به کار بود. معمولا ما همه وقت آزاد خود را به هنگام شب و دو روز آخر هفته، با هم می گذراندیم. با توجه به اینکه دانشگاه ها و محل کار ما با یکدیگر متفاوت بود، ملاقات ما در طی روز تقریبا غیر ممکن بود. با وجود این، سعی می کردم که از طریق تلفن با او در تماس باشم و تا جایی که یادم می آید، تلاش من برای حفظ این رابطه بیشتر از او بود، اما به خودم می گفتم که زنها همیشه در یک رابطه عاطفی تلاش بیشتری از خود نشان می دهند. با اینکه او تقریبا به من تلفن نمی کرد، اما همواره نشان می داد که از شنیدن صدای من لذت می برد، اما مواقعی هم بود که او گوشی را برنمی داشت، به من نمی گفت چه می کند و یا اینکه با چه کسی به سر می برد.
او غالبا در این موارد از دادن پاسخ صریح طفره می رفت، اما هنگامی که با او بودم به روش خودش دلم را به دست می آورد و مرا خوشحال می ساخت. چند بار که از طریق تلفن به طور جدی از او خواستم به من بگوید که چه می کند، حالت دفاعی به خود گرفت و بسیار ناراحت شد. او وقتی به من می رسید، همواره دلیل قانع کننده ای برای اینکه چرا به تلفن من جواب نداده است داشت. اگر به او می گفتم این کارش مرا ناراحت می کند، در پاسخ به من می گفت: اصلا نگران نباش، تو تنها زن زندگی من هستی و یا اینکه عصبانی می شد و مرا متهم می کرد که زن حسودی هستم.
یک روز من تصمیم گرفتم به بیمارستان محل کار اشکان بروم و با این کارم او را شگفت زده کنم. من به بیمارستان مزبور رفتم، اما اطلاعات بیمارستان پس از مدتی بررسی از طریق سیستم کامپیوتری، به من گفت که چنین شخصی در آن بیمارستان کار نمی کند.
من که بسیار متعجب شده بودم به او گفتم چنین چیزی امکان ندارد و حتما اشتباه می کند و از او خواستم با دقت بیشتری بررسی کند. در نهایت قانع شدم که اشکان در بیمارستان مزبور کار نمی کند. من به اشکان تلفن کردم و در نهایت که به تلفن من جواب داد بر سر او فریاد کشیدم و گریه کردم. او از اینکه دروغش فاش شده، عصبانی شد و گفت که او فقط گفته است که قصد دارد در آنجا کار کند و اشتباه از من است که برداشت دیگری از گفته او کرده ام.
او چنان مرا در این باره متقاعد ساخت که من قبول کردم که اشتباه از من است و از او به خاطر اینکه بر سرش فریاد کشیدم و او را به دروغگویی متهم ساختم، عذرخواهی کردم و همه چیز به حالت عادی برگشت، اما از آن پس انگار نمی توانستم مثل گذشته به او اعتماد کنم. پس از آن نیز بارها شد که مثل گذشته او به تلفن های من جواب نمی داد، یا در جیب او شماره تلفن زنان غریبه را پیدا می کردم و او هر بار به من اطمینان می داد که درباره او اشتباه می کنم و من تنها زن زندگی او هستم.
یک روز که او به من گفته بود با دوستانش به ورزش می رود، او را مشغول صرف غذا با یک زن غریبه دیدم. وقتی جریان را به او گفتم، او دوباره شروع به دروغگویی کرد. این اولین باری بود که اشکان واقعا روحیه پرخاشگر خود را به نمایش گذاشت و شدت پرخاشگری او به حدی بود که مرا به وحشت انداخت. من شروع به گریه کردم، اما انگار گریه من شدت خشم او را بیشتر کرد. در نهایت، من برای اینکه به آن وضعیت پایان بدهم، کوتاه آمدم و از او به خاطر اینکه او را ناراحت ساخته ام، عذرخواهی کردم. هنوز هم باور نمی کنم که چطور به خودم اجازه دادم که اشکان مرا بازیچه خود قرار دهد. یادم می آید که یک روز صبح در حال پیاده روی متوجه شدم که خیلی ناشادم و اینکه تا چه حد نسبت به سابق تغییر کرده ام. من متوجه شدم که خودم را در رابطه با اشکان گم کرده ام. همان روز تصمیم گرفتم دوباره عزت نفس گذشته خودم را پیدا کنم و از رابطه زیان آور با اشکان خارج شوم. من دو سال زندگی ام را به پای دروغها و فریبکاری های او ریخته بودم و دیگر کافی بود. در نهایت من او را ترک کردم و بعید می دانم که او از رفتن من حتی ذره ای ناراحت شده باشد. اکنون مطمئن هستم که او همان حرف هایی را که روزگاری به من می زد، در حال گفتن به زن دیگری است.
قسمت سوم : نکاتی در خصوص شخصیت ضد اجتماعی
اگر ما در اولین برخورد با یک فرد از او خوشمان بیاید و پس از آن نیز تمرکز خود را بر روی ویژگی ها و صفات مثبت او قرار دهیم، کاملا طبیعی است . چنین موضوعی به ویژه در مورد افراد ضداجتماعی بسیار صادق است. افراد ضداجتماعی به تأثیرگذاری در برخورد اول معروف هستند. آنها در اولین برخورد افرادی مهربان، فریبنده و حامی و مراقبت کننده به نظر می رسند. آنها همواره مراقب رفتار ظاهری خود هستند، و به خوبی می دانند که چگونه بیشترین جاذبه را برای دیگران داشته باشند. از آنجایی که غالب افراد خطرناک افراد باهوش، شوخ طبع و آرامی هستند، پس تعجبی ندارد که در همان برخورد اول دیگران را شیفته خود سازند
. روان شناسان عقیده دارند این گونه افراد دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند. این افراد در زمینه روابط اجتماعی مهارت داشته و در جلب جنس مخالف در همان برخورد اول از استعداد بالایی برخوردارند. برخی مواقع چنین استعدادی آنها را در نگاه دیگران به اشتباه، افرادی صادق و قابل اعتماد جلوه می دهد و در نتیجه می توان گفت که گویا ضرب المثل «گندم نمای جوفروش» را تنها برای توصیف افراد ضد اجتماعی خلق کرده اند، زیرا چیزی که آنها در آغاز به شما نشان می دهند، چیزی نیست که بعدها آن را دریافت می دارید.
برای یک فرد ضد اجتماعی، نقض قوانین اجتماعی امری عادی است. در واقع او فکر می کند که قانون برای همه لازم الاجراست جز خودش. او ممکن است قانون را چیزی احمقانه یا غیر ضروری بداند. محبوب خطرناک شما احتمالا احساس می کند که مافوق قانون قرار دارد و به همین دلیل به خودش اجازه می دهد قوانین را نقض کند. بنابراین، این گونه افراد هرگاه که لازم باشد، در جهت منافع خود قانون را نقض می کنند. دو قانون طلایی آنها بدین ترتیب است: «کاری را که دیگران می خواهند علیه تو انجام دهند، تو علیه آنها انجام بده!» و دیگر اینکه «هرچه دلت خواست در مورد دیگران انجام بده.»
همچنان که فرد ضد اجتماعی گام به دوران بزرگسالی می گذارد، برخی از رفتارهای ضداجتماعی او ادامه می یابد. چنانکه او هرگاه لازم باشد حتی اگر به زور هم شده، حقوق دیگران را نقض می کند. اگر یک فرد ضداجتماعی، باهوش نیز باشد، در عین نقض قوانین، هیچ رد پایی نیز از خود به جای نمی گذارد. به قول معروف آنها می توانند «زیرآبی» کار خود را انجام دهند و تا مدت های طولانی از عواقب قانونی آن در امان بمانند. همان طور که متوجه شده اید، یک فرد ضداجتماعی با ضریب هوش بالا می تواند خطر بیشتری برای دیگران داشته باشد. بسیاری از عاملان قتل ها و تجاوزهای جنسی زنجیره ای در تاریخ، که دست قانون تا مدت ها به آنها ترسیده، از ضریب هوش بالایی برخوردار بوده اند. در حالی که یک فرد ضداجتماعی با ضریب هوش پایین غالبأ در زندان به سر می برد.
سپس منتظر می مانند تا در یک موقعیت مناسب دوباره به طعمه خود حمله کنند. دلیل روشن دیگری که ایجاب می کند افراد ضداجتماعی را افرادی خطرناک بدانیم، این است که آنها به طور مداوم موجب تخریب سلامت روانی افرادی می شوند که با آنها رابطه عاطفی دارند. بسیار سخت است که شما با فردی فریبکار و سوء استفاده گر در ارتباط باشید و همچنان سلامت روانی و عقلانی خود را نیز حفظ کنید.
این گونه افراد در ابتدا در نظر دوستان و خانواده شما چنان معصوم و فریبنده جلوه می کنند که ممکن است آنها در اختلاف میان شما و او حق را به جانب او بدهند. یک محبوب خطرناک مهارت زیادی در ایجاد احساس ترس، ناامنی، تنهایی و آسیب پذیری در فردی که با او رابطه برقرار می کند، دارد. همچنین افراد ضداجتماعی تمایل مزمنی به تحریک شدن دارند.
این افراد بیش از دیگران دوستدار تحریک و دلهره هستند. این یکی از دلایلی است که چرا اعضای گروه واحدهای ضربت یا یگان ویژه نظامی از میان افرادی با ویژگی های ضداجتماعی انتخاب می شوند. مصرف مواد مخدر، رفیق بازی، رانندگی خطرناک، قماربازی، رابطه نامشروع و داشتن چندین شریک جنسی از موارد شایع در میان افراد ضداجتماعی به شمار می رود.
یک فرد ضداجتماعی، فردی مسئولیت ناپذیر است. او مسئولیتی در قبال مسائل مالی، قانون و همسر و فرزندانش احساس نمی کند. او از شغلی به شغل دیگری روی می آورد، بارها از شغل خود اخراج می شود و اوقات زیادی را به بیکاری می گذراند. از یک فرد ضداجتماعی انتظار نداشته باشید که مدیریت مالی خوبی داشته باشد، زیرا خودمحوری، هوسبازی ها و نیاز مداوم او به تحریک شدن، مانع از تحقق چنین چیزی می شود. قرض مداوم از نزدیکان و بازپس ندادن آن گواه خوبی بر اثبات این مطلب است. به عنوان نتیجه باید گفت که یک فرد ضد اجتماعی شریک زندگی خطرناکی است. او قادر به رعایت هنجارها و قوانین اجتماعی نیست.
اگر شما با فردی ضداجتماعی زندگی می کنید و دارای فرزند نیز هستید، باید نسبت به نیازهای فرزندانتان حساسیت بیشتری داشته باشید؛ زیرا افراد ضد اجتماعی به دلیل آنکه فقط به فکر رفع نیازهای خود هستند، نمی توانند والدین خوبی برای فرزندان شان باشند. به طور مثال، افراد ضداجتماعی غالبا از فرزندان شان حمایت نمی کنند و حتی غالبأ اعتنایی به نیازهای جسمی و بهداشتی آنها ندارند. همان طور که گفته شد این افراد تنها به خودشان فکر میکنند و قادر به پاسخگویی به نیازهای عاطفی دیگران نیستند.
عوامل شکل گیری شخصیت ضد اجتماعی شما ممکن است از خودتان بپرسید چه اتفاقی بایستی در کودکی یک فرد رخ داده باشد، که او را مبدل به فردی خودخواه، سرد و خطرناک سازد. به یاد داشته باشید که احتمالا اختلال شخصیت ضد اجتماعی نیز مانند همه انواع اختلالات شخصیت، ریشه در پیش زمینه ژنتیکی دارد. در حقیقت به نظر می رسد که تمایلات ضد اجتماعی در دیگر افراد خانواده و اقوام ضداجتماعی نیز دیده شود. فرزندان یک پدر و مادر جنایتکار علاوه بر احتمال الگوبرداری از والدین خود، از نظر ژنتیکی نیز مستعد ابتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند، اما شکل گیری یک شخصیت ضد اجتماعی علاوه بر عامل ژنتیکی به عوامل دیگری نیز نیاز دارد
والدین افراد ضد اجتماعی چگونه افرادی هستند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که افراد دچار اختلالات شخصیت غالبا در خانواده هایی بی ثبات و فاقد قوانین صریح رشد یافته اند که در آن والدین همواره در میانه آسانگیری و سخت گیری افراطی توسان داشته و در بسیاری از این موارد افرادی بی رحم، پرتوقع و بددهن بوده اند.
این والدین احتمالا افرادی منزوی بودند که اعتنایی به فرزندان خود نمی کردند. آنها الگوهای رفتاری و اجتماعی خوبی برای فرزندان خود نبودند. یک فرد ضداجتماعی با داشتن والدینی غیر قابل اعتماد که در غالب مواقع در دسترس او قرار نداشتند، از همان کودکی می آموزد که بر روی پای خود بایستد و در راه رسیدن به اهداف خود، از دیگران سوء استفاده کند. برای چنین فردی حفظ بقای خود تنها چیزی است که اهمیت دارد. دیگر عوامل دخیل در شکل گیری اختلال شخصیت ضد اجتماعی به این شرح است: والدین مسامحه کار و بی اعتنا به فرزندان، وجود یک الگوی ضداجتماعی به عنوان پدر، مادر یا یکی از افراد نزدیک به خانواده، و رشد در محیطی که کودک فقط در صورت سرکشی و نافرمانی، می توانسته توجه دیگران به ویژه والدین را به نیازهای خود جلب کند. ناگفته نماند که درصد شیوع اختلال ضد اجتماعی در پسران در مقایسه با دختران بسیار بیشتر است.
قسمت چهارم : فرد ضداجتماعی به عنوان شریک زندگی
از آنجایی که رفتارهای شریک زندگی شما، غیرمسئولانه و براساس هوا و هوس صورت می گیرد، شما غالبا مجبور می شوید نقش های خود را یکی پس از دیگری تغییر دهید. شما متوجه خواهید شد که محبوب ضداجتماعی شما، محدودیت هایی را به شما یا هر فرد دیگری که در برابر رفتارهای او موضع گیری کند، تحمیل می کند، و تنها هنگامی که تصمیم قاطع به ترک او می گیرید، برای آنکه همچنان به سوءاستفاده از شما ادامه دهد، زبان چرب و نرم خود را به کار می گیرد و در صورت لزوم اشک تمساح می ریزد و به شما قول می دهد که برای همیشه به دروغگویی، فریبکاری و سوء استفاده گری های خود پایان دهد.
متاسفانه اگر شما عاشق یک فرد ضداجتماعی شده باشید، باید بدانید که او احتمالا در نحوه برخوردش با شما ایرادی نمی بیند. در واقع، او قدرت درک چیزی به نام احساس درد را ندارد. هنگامی که از مغز افراد ضد اجتماعی در حال تماشای صحنه های غمناک، وحشتناک، خوشحال کننده و خشم آور تصویربرداری گردید، نتایج نشان داد که مغز آنها از نظر هیجانی در مقایسه با دیگر افراد، واکنش کمتری از خود نشان می دهد. به عبارت دیگر مغز آنها توانایی هم حسی با دیگران را ندارد، یعنی آنها هرچقدر هم که تلاش کنند نمی توانند احساس کنند که شما چه احساسی دارید.
شخصیت های ضداجتماعی در حیطه ارتباط، افراد متقلب و حقه بازی هستند و می توانند ارزیابی خوبی از طرف مقابل خود داشته باشند. یعنی اینکه محبوب ضداجتماعی شما به خوبی می داند تا چه حدی می تواند شما را تحت فشار قرار دهد و تا چه اندازه اجازه می دهید که قوانین و ارزش های شما را زیر پا بگذارد و توقعات شما را نادیده بگیرد. او می داند که هر چه بیشتر شما را بشناسد، بیشتر می تواند از شما سوء استفاده کند. او با همه افراد بیرامون خود، از جمله افراد مافوق اش نیز چنین برخوردی دارد. همچنین او با زیر پا گذاشتن قوانین خطوط قرمز شما یکی بعد از دیگری، نیاز محرک جویی خود را نیز ارضا می کند.
اگر احساس بدی به او دست دهد به خاطر دروغها و صدماتی نیست که به شما وارد ساخته است، بلکه به خاطر این است که چرا به گونه ای عمل کرده است که شما متوجه عملکرد ناشایست او شده اید. همچنین به یاد داشته باشید که او مهارت زیادی در این دارد که به شما ثابت کند که در مورد او اشتباه می کنید.
اگر شما در یک رابطه عاطفی به عقل خود شک کرده اید، به احتمال زیاد، طرف مقابل شما یک فرد ضداجتماعی است. به یاد داشته باشید که فرد ضداجتماعی قادر به درک احساس آزردگی شما نیست و اعتنایی به آن ندارد. کنترل رابطه و همواره خود را محق دانستن، چیزی است که یک فرد ضداجتماعی به منظور حفظ بقای خود بسیار در آن مهارت یافته است.
شما به عنوان شریک زندگی یک فرد ضد اجتماعی به زودی متوجه خواهید شد که او فردی بی عاطفه و سطحی است. او که در ابتدا فردی جذاب و عاطفی به نظر می آمد، به زودی خواهید دید که به فردی بی عاطفه و خودخواه تبدیل خواهد شد.
افراد ضداجتماعی از اعتماد به نفس بسیار بالایی نسبت به خود و مهارت هایی که دارند، برخوردار هستند و بدون هیچ تردیدی نقطه نظرهای خود را ابراز می دارند. آنها با اینکه عاشق صحبت و مناظره هستند، اما گوش دادن به افکار و عقاید طرف مقابل برای شان دشوار است. آنها می توانند به سادگی بحث و مناظره را بدون هیچ علامت هشدار دهنده ای به جنگ و دعوا بکشانند و شما به عنوان شریک زندگی او نخواهید توانست که در هیچ بحثی او را قانع سازید.
عهد و وفاداری جنسی یکی دیگر از مشکلات شایع در میان افراد ضداجتماعی است. در حقیقت، یکی از ویژگی های اصلی یک فرد ضد اجتماعی، بی وفایی جنسی و ارتباط با تعدادی از افراد جنس مخالف در یک زمان است.
در نهایت، عدم مسئولیت پذیری مزمن یک فرد ضداجتماعی، در غالب موارد موجب قطع رابطه شریک زندگی او خواهد شد. بنابراین، در زندگی با چنین فردی همه مسئولیت های مالی، شغلی و حتی تربیت فرزندان نیز به دوش شما خواهد افتاد و آنگاه که به طور جدی از او می خواهید که بخشی از مسئولیت های زندگی مشترک را برعهده گیرد، ممکن است به شما بگوید که خود را اصلاح خواهد کرد و یا آنکه شما را به عنوان یک فرد پرتوقع مورد سرزنش قرار می دهد و یا نسبت به اعتراضات شما بی توجهی پیشه می سازد.
بخش پنجم : چرا من جذب افراد ضداجتماعی می شوم
اکنون که شما به خوبی نسبت به ویژگی های یک فرد ضداجتماعی آگاهی یافته اید،
ممکن است تفکر پیرامون این موضوع که چه چیزی سبب شد که در همان برخورد اول شیفته او شوید، بتواند در پاسخ به پرسش فوق مؤثر واقع شود. همچنین فکر کنید که تا به حال چند بار جذب یک فرد ضد اجتماعی شده اید. فردی که در طی رابطه با شما:
- به طور مکرر قوانین و ارزش های شما را نقض کرده است.
- بارها به شما دروغ گفته و فریب تان داده است.
- به عنوان فردی هوسباز و بدون برنامه، عمل کرده است. ، شما را کتک زده و یا به شما اهانت کرده است.
- به طور قابل توجهی نسبت به رفاه و سلامتی شما و فرزندانتان بی توجه بوده است.
- همه مسئولیت مالی و عاطفی زندگی را بردوش شما نهاده است، هیچ گاه قادر به احساس همدلی با احساسات و نیازهای شما نبوده است.
افراد ضداجتماعی در پیش بینی واکنش های دیگران مهارت زیادی دارند. آنها به خوبی می دانند که تا کجا اصول و ارزش های شما را نقض کنند و سپس با اندکی عقب نشینی دوباره به پیشروی بیشتری بپردازند. به نظر می رسد که شما نیز به طور ناخود آگاه تمایل به این نوع روابط به قول معروف «شل کن، سفت کن» با فردی فاقد حس مسئولیت دارید.
یک فرد ضداجتماعی در آغاز شخصیتی فریبنده، مهربان، شوخ طبع و با اعتماد به نفس بالا از خود به نمایش می گذارد. اما به زودی متوجه می شوید که برداشت شما از شخصیت او، برداشت بسیار اشتباهی بوده است. می پذیریم که رویارویی با چنین حقیقتی برای بسیاری از افراد، از جمله شما، می تواند دردناک باشد، اما آنچه اکنون برای ما اهمیت دارد این است که شما متوجه شوید که محبوب ضد اجتماعی شما در حال حاضر نیز به شما دروغ می گوید، شما را فریب می دهد و از شما سوء استفاده می کند.
ویژگی اساسی یک فرد ضد اجتماعی فقدان حس احترام نسبت به عواطف و نیازهای دیگران است. اگر چه او در آغاز رابطه با شما خود را فردی بسیار عاطفی و با وجدان نشان می دهد، اما به تدریج شما متوجه خواهید شد که او اساسأ فاقد حس همدلی با احساس درد و رنج دیگران است. رابطه او با دیگران، رابطه ای سطحی و غیر صمیمانه است. علاوه براین متوجه خواهید شد که محبوب ضد اجتماعی شما با به کارگیری مهارت خود در گمراه ساختن دیگران، آنچنان تفسیری منفی از احساسات و گلایه های شما ارائه می دهد که شما در درستی احساسات و گلایه های خود به شک می افتید.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که از خودتان بپرسید، چرا با افرادی وارد رابطه عاطفی می شوید که از همان آغاز سبب آزردگی خاطر شما می شوند، به ویژه هنگامی که نمی توانید به محبوب خود اعتماد کنید و نیازهای عاطفی شما از سوی او نادیده گرفته می شود. اما به هر حال، ممکن است که شما خودتان را با گفتن اینکه «او واقعا این بار تغییر خواهد کرد» گول بزنید و یا اینکه به سبب ترس از تنهایی همچنان به این رابطه ناخوشایند ادامه دهید.
مشکل افرادی که در رابطه عاطفی با افراد ضد اجتماعی قرار دارند این است که آنها متوجه نیستند که در چنین رابطه ای حقوق، نیازها و آرزوهای شان نادیده گرفته می شود. شما به طور مداوم مورد بهره کشی قرار می گیرید، دروغ می شنوید و در نهایت، مسئولیت های مالی، خانه داری و حتی تربیت فرزندان نیز به عهده شما گذاشته می شود.
اگر شما عاشق فردی ضداجتماعی شده اید، خوب است از خودتان بپرسید
- چرا من همواره در روابط عاطفی خود مورد آزار و سوء استفاده قرار می گیرم؟
- ایجاد رابطه با یک فرد ضد اجتماعی می تواند آثار روانی بسیار زیانباری به همراه داشته باشد. ؟
- راستی چه چیزی در گذشته شما اتفاق افتاده است که اکنون شما را به سوی ارتباط عاطفی با این نوع افراد سوق می دهد. آیا در کودکی به شما این طور القا شده است که لیاقت یک رابطه صادقانه و صمیمانه را ندارید؟
- آیا شما همواره در این خیالبافی به سر می برید که اگر به خوبی تلاش کنید، در نهایت یک روز موفق به اصلاح محبوب سرکش و فریبکار خود خواهید شد؟
- آیا شما متوجه شده اید که در طی مدتی که با محبوب ضداجتماعی خود به سر برده اید، به تدریج، احساس اینکه چه کسی هستید و چه چیزی برای تان اهمیت دارد را از دست داده اید؟
اگر پاسخ هر کدام از پرسش های فوق «آری» است، ما به شما توصیه می کنیم حتما در این باره با یک فرد متخصص به مشاوره بپردازید.
در نهایت، هیچگاه فراموش نکنید که محبوب ضد اجتماعی شما می تواند در سطوح مختلف برای شما خطرناک باشد. شاید بتوان از کنار آسیبهای عاطفی که شما در چنین رابطه ای متحمل می شوید، به آسانی گذشت، اما شما با حضور مداوم خود در چنین روابطی، ناخودآگاه به خودتان این طور القا می کنید که لیاقت بیش از این را ندارید. از آنجا که محبوب شما در واقع، فرد خود شیفته ای است که فقط به منافع و تحقق نیازهای خودش توجه دارد، بنابراین، اگر شما به فکر نیازهای خود نباشید، هیچگاه برآورده نخواهند شد. علاوه براین، اگر فرد هوشیاری نباشید، ممکن است مورد آزار جسمی نیز قرار بگیرید. اکنون زمان خوبی است که از خودتان بپرسید چرا به فکر سلامتی و رفاه خودتان نیستید.
تجربه های ما به عنوان یک روان درمانگر نشان می دهد که اختلال شخصیت ضداجتماعی، اختلالی عمیقا ریشه دار، مزمن و جز در موارد نادر غیرقابل درمان است. شما نباید امیدواری زیادی داشته باشید که روزی همسر ضداجتماعی شما دروغگویی، فریبکاری و سوء استفاده از دیگران، از جمله شما را ترک خواهد کرد. ما قویا به شما توصیه میکنیم این حقیقت را بپذیرید که رابطه ی عاطفی شما، رابطه ای سالم نیست و بایستی که بسیار نگران آینده خود باشید
مراقب امنیت جانی خود باشید از آنجایی که افراد ضد اجتماعی، افراد مسئولیت پذیری نیستند، ممکن است که شما ناگهان متوجه شوید که در موقعیتی به سر می برید که برای سلامتی شما یا دیگران خطرناک است. به یاد داشته باشید که برخی افراد ضد اجتماعی می توانند آسیب رسان باشند. بنابراین، در جهت کسب اطمینان از حمایت های بیرونی اقدام کنید روان درمانی برای افراد با اختلال شخصیت ضد اجتماعی اغلب مؤثر نخواهد بود افراد دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی، هیچگاه احساس نمی کنند که نیاز به روان درمانی دارند
هنگامی که شما از همسر خود می خواهید که برای اصلاح رفتار خود به یک مشاور مراجعه کند، توقع نداشته باشید که از تقاضای شما باروی گشاده استقبال کند و حتی از این متعجب نشوید که همسر شما علت مشکلات به وجود آمده در زندگی را به گردن شما بیاندازد و یا شاید همسر شما تلاش کند که شما را متقاعد سازد که با تلاش خودش به تنهایی یا همراه با شما و بدون دریافت هیچگونه کمکی از بیرون، مشکلات حل خواهد شد.