در این مقاله و مقاله های پیرامون این موضوع ، قصد داریم به موضوع اختلال شخصیت بپردازیم
در اولین مقاله قصد داریم به این سوال پاسخ بدهیم که اختلال شخصیت چیست
این مقاله و مقالات بعدی در این حوزه از کتاب عشق ویرانگر نوشته دکتر براد جانسون و کلی موری اقتباس شده است ، در انتهای این مقاله می توانید متن کامل این بخش را دانلود نمایید
اختلال شخصیت چیست؟
اختلال شخصیت چیست و چرا ما باید کتابی را به نگارش آوریم که به شما کمک کند تا افراد دارای این نوع اختلالات و علت جذابیت آنها برای خودتان را کشف کنید؟
بخشی از جمعیت هر کشور و جامعه ای را افراد دارای اختلالات شخصیت تشکیل می دهد. در حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد، یک پزشک یونانی به نام بقراط طیف وسیعی از پیش زمینه های اصلی در شکل گیری شخصیت را مورد بررسی قرار داد و آنها را «مزاج» نامید. او اظهار داشت که ترکیب برخی از مزاجها موجب بروز اختلال شخصیت در فرد می گردد.
در عصر ما نیز، اگرچه روان پزشکی و روان شناسی از سال ها قبل در مورد اختلال شخصیت به بحث و بررسی پرداخته بود، اما برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ بود که در کتاب راهنمای تشخیص انجمن روانپزشکی آمریکا، بخش جداگانه ای برای اختلالات شخصیت در نظر گرفته شد.
چه دلیلی برای این جداسازی وجود داشت؟ در پاسخ باید گفت که اختلالات شخصیت برخلاف دیگر اختلالات روانی (به طور مثال: افسردگی؟ اسکیزوفرنیا، فوبیها) از همان دوران کودکی آغاز و با اساس شخصیت عجین می گردند و تا حدود زیادی غیر قابل تغییر هستند.
اختلالات شخصیت برخلاف بسیاری از دیگر اختلالات روانی فاقد تاریخ شروع و علت خاصی هستند و در حال حاضر، درمانی قطعی برای آنها وجود ندارد. این نوع اختلالات، فراگیر بوده و در بسیاری از موارد همچنان درمان ناپذیر باقی می مانند.
افراد دارای اختلال شخصیت چه تفاوتی با دیگر افراد دارند؟ برای چند لحظه به این فکر کنید که هر وجه شخصیتی می تواند با توجه به موقعیتی که فرد در آن قرار دارد از شدت و ضعف برخوردار باشد.
به طور مثال، هنگامی که بسیاری از ما در روابط جدید تا حدی جانب احتیاط را رعایت می کنیم، برخی افراد در این کار به طور چشمگیری افراطی عمل می کنند و ممکن است کارشان به بدبینی و سوءظن کشیده شده، فرد محبوب خود را بدون وجود هیچ دلیل روشنی به دورویی یا خیانت متهم کنند. چنین افرادی دچار اختلال شخصیت پارانوئید هستند و نسبت به همه افرادی که در رابطه با آنها قرار دارند، سوءظن دارند و بدین ترتیب در محیط خانوادگی، اجتماعی و شغلی سبب آزار خود و دیگران می شوند. افراد دارای اختلال شخصیت به گونه ای نسبت به جهان و روابط عاطفی خود واکنش نشان می دهند که در غالب موارد به ایجاد مشکل و ناراحتی منجر می گردد.
چه چیزی موجب می شود که فردی دچار اختلال شخصیت شود؟
هنوز پاسخی علمی و قطعی به این پرسش داده نشده است، اما آنچه کاملا مشخص است این است که وجود چندین علت موجب شکل گیری اختلال شخصیت در فرد می گردد. عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی و روانشناختی و اجتماعی بستر را برای شکل گیری اختلال شخصیت هموار می سازند. اگر شما با فردی دچار اختلال شخصیت رابطه عاطفی برقرار کرده اید، فهم چگونگی ترکیب این عوامل در هم پیچیده جز اتلاف وقت و انرژی شما نتیجه دیگری دربر نخواهد داشت.
بنابراین، درست آن است که فکر کنید در این لحظه چه باید بکنید و چرا در همان برخورد نخست شیفته این فرد شده اید.
در غالب موارد ما به مراجعین خود توصیه میکنیم هرچه زودتر به صورت مسالمت آمیز چنین رابطه ای را ترک کنند. ما به شما نیز توصیه میکنیم که در برابر سختی هایی که در این مسیر با آنها برخورد خواهید کرد، از خودتان به خوبی مراقبت کنید.
حتی اگر یک متخصص برجسته نیز ادعا کند که به فهم و شناسایی شبکه پیچیده عوامل ایجادکننده اختلال شخصیت در دوران کودکی یک فرد نایل آمده است، باید به خاطر داشته باشیم که برخی از افراد دارای اختلال شخصیت (مانند ضداجتماعی) تمایلی به راستگویی در مورد گذشته خود ندارند. همچنین در مواقعی که آنها با صداقت در مورد وقایع دوران کودکی خود صحبت می کنند، بایستی که به صحت گفته های آنها تردید داشت، زیرا آنها به وسیله عینک اختلال شخصیت خود، وقایع آن دوران را مورد تعبیر و تفسیر قرار می دهند.
به خوبی مشخص است که دو عامل ژنتیکی و محیطی نقش مهمی را در رشد و توسعه اختلال شخصیت ایفا می کنند.
ما می دانیم که ساختار ژنتیکی، نزدیک به ۵۰ درصد، نقشی تعیین کننده در ایجاد ساختار شخصیت از جمله درونگرایی و برونگرایی دارد. در کنار نقش مهم و ژنها بایستی نقش مهم وقایع دوران اولیه زندگی به ویژه وقایع مرتبط با والدین را نیز در شکل گیری و توسعه اختلال شخصیت در نظر گرفت.
بسیاری از اختلالات شخصیت، در تجربه های تلخ فرد مربوط به دوران کودکی یا همانند سازی او با رفتار بزرگسالان مبتلا به اختلالات روانی ریشه دارد. محققین علوم رفتاری عقیده دارند که شیوه ارتباطی والدین فرد در دوران کودکی، با اختلال شخصیت او رابطه نزدیک دارد.
هنگامی که والدین برای کودک وقت بگذارند و با کمال میل نسبت به نیازهای او توجه داشته باشند و هنگامی که کودک احساس ناراحتی، ترس یا خشم می کند، به گونه ای آرامش بخش نسبت به او واکنش نشان دهند، کودک یاد می گیرد که به دیگران اعتماد کند.
چنین فردی در دوران جوانی نسبت به افراد مهم زندگی خود نیز اعتماد می کند و جهان را جایی امن و قابل پیش بینی می بیند، اما اگر والدین کودک به گونه ای دیگر یا مخالف آنچه گفته شد با کودک رابطه برقرار کنند، آنگاه به کودک احساس عدم امنیت و عدم اعتماد به جهان پیرامون دست خواهد داد و بعدها در بزرگسالی به فردی شدیدأ دفاعی، بی احساس و بدبین یا پرخاشگر مبدل می شود.
فرد دارای اختلال شخصیت قادر به کنترل هیجانات و آرامش بخشیدن به خودش نیست و اعتماد به دیگران و ایجاد رابطه با آنها برایش بسیار دشوار است.
به یاد داشته باشید که احساس اعتماد به ارتباط با دیگران، در همان ابتدای دوران کودکی شکل می گیرد، دورانی که در رشد شخصیت و مغز نقش بسیار مهم و حیاتی ایفا می کند. الگوی ارتباط با دیگران (همراه با احساس امنیت و ایمنی یا ناایمنی در همان دوران اولیه زندگی تأثیر عمیق خود را بر روی شبکه های اعصاب فرد می گذارد.
بنابراین او در بزرگسالی، در مواجهه با رابطه ای که در آن احساس ایمنی نمی کند، همچون دوران کودکی خود، با خشم، ترس یا گوشه گیری واکنش نشان می دهد، زیرا که مغز او به نشان دادن چنین واکنش هایی عادت کرده است. و بر عکس، مغز فردی که در حیطه رابطه خود با دیگران احساس امنیت می کند، برحسب شرایط و وضعیتی که در آن قرار گرفته است، واکنشی متناسب از خود نشان خواهد داد.
برای لحظه ای، فردی با اختلال شخصیت اسکیزوئید (فرد منزوی و گوشه گیر) را در نظر بگیرید. گذشته از ساختار ژنتیکی او، هیچ تعجب آور نیست اگر ما با این واقعیت روبه رو شویم که یک فرد اسکیزوئید در کودکی مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته است؛ همان چیزی که سبب می شود یک کودک به منظور حفظ بقای خود، استراتژی جدایی از دیگران را انتخاب کند. با اینکه او با تعارضات سختی در دوران کودکی رو به رو بوده و یا در محیط ناسالم و مختلفی رشد یافته است.
بنابراین، او به عنوان یک استراتژی آرامش بخش در لاک تنهایی خود فرو می رود و در نتیجه، استراتژی مزبور به جنبه ای جدایی ناپذیر از شخصیت او تبدیل شده و همچون گذشته از افراد پیرامون خود از جمله همسر و همکاران خود فاصله می گیرد، اما از آنجایی که شیوه زندگی در دوران کودکی در دوران بزرگسالی نمی تواند بازدهی خوبی داشته باشد، بنابراین، فرد اسکیزوئید در ارتباط با دیگران دچار مشکل خواهد شد.
شاید برجسته ترین تجربه کودک از والدین خود، احساس پذیرش در نقطه مقابل احساس طردشدگی قرار دارد. تحقیقاتی که در این باره انجام شده است، نشان می دهد کودکی که احساس می کند از سوی والدینش طرد شده است، به احتمال زیاد در دوران بزرگسالی دچار اختلال شخصیت خواهد شد.
احساس طرد شدن و دوست نداشتنی بودن، کودک را به سوی احساس خصومت یا احساس بی تفاوتی نسبت به دیگران سوق خواهد داد. همچنین مهم است که بدانیم بسیاری از افراد دارای اختلال شخصیت در دوران کودکی به منظور مقابله با احساس ترسناک طرد شدن یا مورد بدرفتاری قرار گرفتن، دست به اتخاذ استراتژی های ویژه ای می زنند.
برای کودکی که از نظر عاطفی آسیب می بیند شاید چندان غیرعادی نباشد که به منظور حمایت از خود دست به اتخاذ استراتژی های احتیاطی، دفاعی با گوشه گیری بزند. استراتژی های مزبور جزء لاینفک شخصیت او می گردد و در نتیجه، فرد در بزرگسالی حتی در وضعیت های غیر تهدیدکننده نیز به گونه ای که گویا در وضعیتی تهدیدکننده قرار دارد، عمل می کند.
ویژگی های اصلی اختلالات شخصیت به منظور آنکه درک بهتری از اختلالات شخصیت داشته باشید، اکنون به برخی از ویژگی های اصلی و شایع اختلالات شخصیت اشاره خواهیم کرد.
این ویژگی ها در همه انواع اختلالات شخصیت که در این کتاب درباره آنها به بحث و بررسی خواهیم پرداخت، به چشم می خورد. محبوب شما خواه فردی خودشیفته یا وابسته و یا وسواسی باشد، هریک از ویژگی هایی که در زیر خواهد آمد، در او به طور پایدار وجود دارند. این ویژگی ها در واقع سنگ بنای اختلالات شخصیت به شمار می روند
بر طبق طبقه بندی DSMIV و دیگر تحقیقات پیرامون مشکلات شخصیتی، ویژگی های شایع در انواع اختلالات شخصیت به شرح زیر است:
- نحوه تجربه فرد از جهان، ابراز عواطف و رفتار او غیرقابل انعطاف و عمیقا کلیشه ای است و کاملا با نحوه تجربه و رفتار اکثریت مردم جامعه تفاوت دارد.
- الگوی غیر متعارف تجربه و رفتار، نشان دهنده شیوه تفکر، ابراز عواطف،روابط بین فردی و خودکنترلی فرد دارای اختلال شخصیت است.
- الگوی شخصیتی، خشک و غیرقابل انعطاف است؛ چنانکه در وضعیت های فردی و اجتماعی مختلف هیچ تغییری در آن ایجاد نمی شود. بنابراین، برخلاف غالب افراد، فرد دارای اختلال شخصیت قادر نیست در وضعیت های مختلف، واکنش های مختلف و متناسبی از خود نشان دهد.
- الگوهای مزمن و مقاوم، منجر به آسیب های روانی وخیمی (به طور مثال: اضطراب، افسردگی، خشم) خواهند شد و یا به طور واضحی در روابط اجتماعی، موفقیت های شغلی یا دیگر عملکردهای مهم فرد اختلال ایجاد خواهند کرد.
- الگوهای شخصیتی، ثابت و مداوم هستند؛ و سابقه آنها نیز حداقل به دوران نوجوانی یا اوان بزرگسالی فرد می رسد.، این امکان وجود دارد که الگوهای اختلال شخصیت در سنین پیری کم رنگ شوند، اما غالبا به گونه های مختلفی در تمام طول عمر فرد پابرجا می مانند
- الگوهای مختل شخصیتی، الگوهایی خود پرور هستند و غالبا موجب بروز استرس، تعارض در فرد و اختلال در عملکرد او می شوند که در بازخورد موجب می شوند که فرد با واکنش هایی نابهنجار به مقابله با آنها برخیزد.
- الگوهای مزبور نتیجه اختلال روانی نبوده و فقط شیوه خاصی از ابراز شخصیت به شمار می روند تجربه ها و رفتارهایی که به عنوان اختلال شخصیت محسوب می گردند، از سوی خود فرد، تجربه ها و رفتارهایی عادی و طبیعی تلقی می شوند.
- الگوهای رفتاری مزبور، در مقابل هرگونه تغییری مقاومت می کنند و خود فرد نیز تمایل چندانی به تغییر در خود احساس نمیکند.
دانلود اختلال شخصیت