در آخرین مقاله از سری مقالات شناخت انواع زنان بر اساس روایت خانم شینودا بولن که انواع کهن الگوهای مردانه و زنانه را بر اساس روانشناسی تحلیلی یونگی معرفی می کند ، برآنیم که کهن الگوی آفرودیت مبتنی بر کتاب شناخت انواع زنان از انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی بررسی کنیم .
کهن الگوی آفرودیت بر بهره مندی زن از عشق و زیبایی تمایلات جنسی و شهوانی فرمانروایی میکند. قلمروی معشوق کشش نیرومندی بر بسیاری از زنان اعمال میکند آفرودیت به عنوان نیرویی در شخصیت یک زن میتواند به اندازه ی هرا و دیمیتر دو کهن الگوی دیگر غریزی و قدرتمند پر توقع باشد. آفرودیت زنان را وادار میکند تا هم کارکردهای خلاق و هم کارکردهای زایشی را تحقق بخشند.
هر زنی که عاشقی کسی میشود که او نیز به وی عشق می ورزد در آن لحظه تجسم کهن الگوی آفرودیت است. او که به طور موقت از یک فانی معمولی به الهه ی عشق تبدیل شده احساس میکند یک عاشق کهن الگویی جذاب و شهوانی است.
هنگامی که آفرودیت به عنوان کهن الگوی اصلی در شخصیت یک زن حاضر است او بارها به آسانی عاشق میشود. او از آن برخوردار است - آنچه ستاره ی آرام سینما کلارا بو (۴۱۰) به خاطرش مشهور بود - یعنی جذبه ی جنسی او از نوعی جاذبه ی شخصی برخوردار است که در میدانی که مملو از حال و هوای شهوانی است و آگاهی جنسی را افزایش میدهد دیگران را به سوی خود می کشاند. ولتاژ بالا می رود و هر دو همچنانکه به سوی یکدیگر کشیده میشوند، احساس جذابیت و لرزش میکنند.
هنگامی که تمایلات شهوانی و جنسی در زنان خوار و خفیف میشوند - مانند فرهنگهای یهودی - مسیحی مسلمان و دیگر فرهنگهای پدر سالار زنی که آفرودیت را تجسم می بخشد اغواگرا یا روسپی در نظر گرفته میشود به این ترتیب اگر این کهن الگو ابراز شود ممکن است زن را در مغایرت با استانداردهای اخلاقی قرار دهد. ممکن است زنان آفرودیت تبعید شوند به طور مثال در رمان کلاسیک نامه ی اسکارلت (۴۱۱) اثر ناتانیل هاوثورن (۴۱۲) درباره ی فرقه ی پورتیان نئوانگلند هستر پرین (۴۱۳) مجبور شد به خاطر ارتکابش به زنا یک A قرمز بلند بپوشد. و هنر پیشه ی زن اینگرید برگمن (۴۱۴) توسط آراء عمومی محکوم شد و به خاطر رابطه ی عاشقانه و ازدواج متعاقب آن با کارگردان ایتالیایی فیلم روبرتو روسیلنی (۴۱۵) مجبور به تبعید شد. در دوران کتاب مقدس چنین زنانی سنگسار میشدند و هنوز در کشورهای اسلامی فعلی مرگ کیفر این کار است (۴۱۶)
وقتی دو نفر عاشق میشوند هر یک دیگری را در نور (زرین استثنایی و تشدید کننده ی آفرودیت میبیند و به سوی زیبایی دیگری کشیده میشود. جادویی در فضا وجود دارد؛ نوعی حالت شیفتگی و شیدایی بیدار میشود هر یک احساس میکنند زیبا و استثنایی و خداگونه تر یا الهه گونه تر از خود عادی شان هستند. میدان انرژی میان آنها از نظر عاطفی شارژ شده و الکتریسیته ی شهوانی تولید میشود که به نوبه ی خود نوعی جاذبه ی آهنربایی دو سویه را ایجاد میکند در فضای «زرینی» که آنها را در برگرفته است تاثرات حسی تشدید میشوند آنها موسیقی را واضح تر میشنوند بوهای خوش مشخص تر میشوند و حواس چشایی و لامسه ی عاشق تقویت میشوند.
هنگامی که فردی عاشق کسی میشود که آن عشق را به او بر نمی گرداند در هر حال احساس میکند تحت تصرف میلی بی رحم و آرزوهای بر آورده نشده درآمده است. او بارها به سوی محبوب کشیده شده و بارها دفع میشود. شدت عشق - که زمانی که عشق به فرد باز میگردد شگفت انگیز است - اکنون در عوض درد را تقویت میکند.
درست همان طور که دو نسخه ی اسطوره ای درباره ی تولد آفرودیت وجود دارد به همین ترتیب دو شیوه نیز وجود دارد که به موجب آن این کهن الگو وارد هشیاری می شود.
اولی یک ورود چشمگیر است که آفرودیت ،ناگهان کامل و مهیب همچون یک حضور فرمان دهنده از آبهای ناهشیار پدیدار میشود هنگامی که تمایلات جنسی همچون یک واکنش غریزی احساس میشود که با عشق ورزیدن یا حتی دوست داشتن مردی که او را بر می انگیزد ارتباط اندکی دارد نوعی برش» تمایلات جنسی از صمیمیت عاطفی وجود دارد که به طور استعاره ای شبیه به نسخه ی هسیود درباره ی تولد آفرودیت در دریاست.
بسیاری زنان در جلسات روان درمانی شان از فشار خرد کننده ی یک واکنش جنسی غیر منتظره و بدوی سخن میگویند: من سرشار از میل شدیدی بودم که حتی نمی دانستم از آن برخوردارم این میل همزمان شگفت انگیز و ترسناک بود. بسیاری زنان جوان یکبار که قدرت آفرودیت را احساس کرده اند خودشان را در حال کشیده شدن به سوی صمیمیت جنسی مییابند دیگران که اکنون از آنچه میتواند رخ دهد آگاه هستند از افشای آن خودداری میکنند دو بیمار زن من نمونه هایی از این پاسخ های متضاد را فراهم کردند. یکی از آنها بیشتر کنکاش می کرد: «به گذشته که نگاه میکنم میبینم چطور وانمود میکردم که از قرار ملاقات لذت میبرم در حالی که آنچه به واقع میخواستم بخش جنسی آن بود دیگری موانعی را مطرح کرد: من خودم را به مطالعه کردن واداشتم قرار ملاقاتها را رد کردم و برای رفتن به یک مدرسه ی دخترانه پافشاری کردم با خودم فکر کردم تا زمانی که بی خطر ازدواج کنم خود را در نوعی صومعه ی ذهنی نگاه خواهم داشت. در این ضمن اگر وسوسه نشوم آسوده تر خواهم بود بعد از نخستین بار یکبار که بدن چنین زنی برانگیخته میشود و توجه او به طور شهوانی به سوی یک مرد کشیده میشود میداند که می تواند به واسطه ی یک میل الزام آور برای تکرار کردن تجربه به سوی صمیمیت جنسی کشیده شود آنگاه میخواهد با او یکی شود با شور و شهوت به سوی رهایی مربوط به اوج لذت جنسی سوق یابد از نوک قله ی برانگیختگی جنسی افزایش یافته بر اوج جنسی آورده شود جایی که فردیت او در تجربه ی میان فردی مربوط به اوج لذت جنسی غوطه ور میشود.
شیوه ی دومی که کهن الگو جان میگیرد از طریق یک رابطه است. این شیوه ممکن است شبیه به نسخه ی رایج هومر درباره ی تولد آفرودیت و رشد متعاقب وی به عنوان دختر زئوس و نومف دریا دیونه در نظر گرفته شود رشد عشق و اعتماد و کاهش تدریجی در بازداری آنها بر احضار یا «تولد» آفرودیت که با نخستین ارگاسم اوج لذت جنسی در عشقبازی و با تمنایی دوباره برای صمیمیت بدنی اعلام می شود مقدم است یک زن متاهل که پیش از ازدواج خود چندین عاشق داشت و دو سال پیش از ازدواجش به حالت اوج لذت جنسی دست یافته بود حیرت زد گفت انگار اکنون بدن من میداند چگونه به اوج لذت جنسی برسد».
آفرودیت نمایانگر کشاننده ای است که تداوم گونه ها را تضمین میکند. اگر زن به کنترل زاد و ولد نپردازد آفرودیت به عنوان کهن الگوی مرتبط با کشاننده ی جنسی و نیروی شهوت میتواند او را به مجرای زایش تبدیل کند.
بر خلاف زن تحت نفوذ دیمیتر که به خاطر بچه دار شدن رابطه ی جنسی دارد یک زن متأثر از آفرودیت به خاطر نیازش به یک مرد یا میل به رابطه ی جنسی یا تجربه ی عاشقانه بچه دار میشود آفرودیت در گوش افراد نجوا میکند تا کنترل زاد و ولد را به کار نبرد زیرا این کار از شور و شهوت فعلی میکاهد یا سبب خواهد شد که نخستین عمل آمیزش جنسی از پیش طراحی شده باشد. اعتنا کردن به الهه خطر حاملگی ناخواسته را افزایش میدهد.
برخی زنان همزمان با غریزه ی زایش نفوذ آفرودیت را با بیشترین شدت در زمان تخمک گذاری چهارده روز پیش از قاعدگی - که رابطه ی جنسی از بیشترین احتمال برای منجر شدن به حاملگی برخودار است احساس میکنند در این هنگام آنها از نظر جنسی از بیشترین میزان پاسخدهی برخوردارند و رویاهای شهوانی میبینند. در این هنگام اگر بدون شریک جنسی باشند بیشتر از هر زمان دیگری فقدان رابطه ی جنسی را حس میکنند.
آفرودیت نیرویی عظیم برای تغییر است. از طریق او کشش پیوند باروری دوره ی نهفتگی و تولد حیاتی نو جاری میشود هنگامی که این فرایند در یک سطح کاملاً بدنی میان مرد و زن رخ میدهد نطفه ی کودک شکل میگیرد. این توالی در همه ی فرایندهای خلاق دیگر نیز به همین صورت است جاذبه پیوند باروری نهفتگی و آفرینش جدید محصول خلاق میتواند به اندازه ی پیوند ملهم از دو ایده که سرانجام یک نظریه ی جدید را به وجود می آورد انتزاعی باشد.
کار خلاق از درگیری شدید و پر شور و حرارت پدید می آید - تقریباً همان طور که فرد با معشوق خود رفتار میکند یک هنرمند برای پدید آوردن چیزی جدید با «دیگری» تعامل میکند. این «دیگری» ممکن است یک نقاشی یک شیوه ی رقص یک تصنیف موسیقی یک مجسمه شعر یا نوشته یک نظریه یا اختراع جدید باشد که برای مدتی بسیار جذاب و سحر آمیز است. خلاقیت برای بسیاری از مردم یک فرایند لذت بخش نیز هست یک تجربه ی حسی آنی است که لامسه صوت تخیل حرکت وگاه حتی بو و مزه را نیز درگیر میکند هنرمند مجذوب در فرایند خلاق مانند یک عاشق اغلب در مییابد که همه ی حواس او تقویت شده و تأثیرات ادراکی را از طریق کانالهای بسیاری دریافت میکند هنگامی که روی یک تصویر دیداری عبارت کلامی یا حرکت رقص وار کار میکند چندین تأثیر حسی ممکن است برای آفرینش اثر در تعامل باشند.
درست مانند آفرودیت عاشق که ممکن است به طور پیاپی و بی وقفه به قلب روابط عاشقانه ی بسیاری پیش برود آفرودیت به عنوان یک نیروی خلاق ممکن است زن را یکی بعد از دیگری در تلاش خلاقانه ی شدیدی درگیر نماید. هنگامی که یک طرح به پایان میرسد امکان کار دیگری رخ میدهد که او را مجذوب خود می کند.
گاهی اوقات هم جنبه ی خلاق و هم جنبه ی عاشقانه ی آفرودیت در یک زن حضور دارند. آنگاه او درگیر روابط پر شوری میشود و علاوه بر مشغول بودن درکار خلاقانه ی خود از رابطه ای به رابطه ی دیگر پیش میرود چنین زنی هر چه و هر کس که او را جذب میکند دنبال مینماید و ممکن است یک زندگی نامتعارف را بگذارند مانند ایزادورا دانکن (۴۱۷) رقصنده و گئورگ سند (۴۱۸) نویسنده
آفرودیت کهن الگویی است که بیش از هر چیز درگیر تجربه ی نفسانی یا حسی است. بنابراین پرورش گیرایی درک و فهم و تمرکز بر اینجا و اکنون آفرودیت را فرا میخواند عاشق و معشوقها به طور طبیعی با ذائقه رایحه و زیبایی یکدیگر کوک هستند. موسیقی و برانگیختگی ناشی از لمس کردن بر لذت آنان می افزاید. درمانگران جنسی تمرکز بر احساسات یا لذت بردن را آموزش می دهند فنونی که یک زوج را تشویق میکند تا مجذوب همین لحظه شوند دلواپس یک هدف نشوند و بیاموزند که چگونه از احساسات لذت بخش بهره مند شوند.
نگرشهای گناه آلود یا انتقاد آمیز موانعی را برای لذت بردن از عشقبازی یا کار هنرمندانه پدید می آورد. چنین موانعی هنگامی رخ میدهند که مردم در برابر لذت بازی و دیگر فعالیتهای غیر» تولیدی و نیز در برابر رابطه ی جنسی احساس ممنوعیت میکنند بسیاری از مردم پیگیری عشق و زیبایی را در بهترین حالت سبکسرانه و در بدترین حالت گناه آلود داوری میکنند به طور مثال کهن الگوهای آرتمیس و آتنا بر دستیابی به اهداف تمرکز میکنند که چنین زنانی را مستعد میکند تا بهره مندی آفرودیت را از لحظه ی حال کوچک بشمرند. آفرودیت اغلب کهن الگوهای هرا و دیمیتر - تک همسری و نقش مادرانه - را تهدید میکند به این ترتیب کهن الگوهای اخیر اغلب نسبت به آفرودیت نگرشهای انتقاد امیز دارند و سرانجام درون گرایی کهن الگوهای پرسه فونه و هستیا سبب میشود چنین زنانی نسبت به جاذبه های بیرونی کمتر واکنش نشان دهند.
هنگامی که زنان ارزش آفرودیت را درک میکنند و در جستجوی پرورش این جنبه در خود بر می آیند گام ذهنی بزرگی به سوی فعال کردن این کهن الگو بر میدارند. آنگاه باید فرصتی را برای پرورش یافتن آفرودیت فراهم کنند ممکن است یک زوج نیاز داشته باشد برای تعطیلات از فرزندان خود دورشوند در موقعیت آرامی که خودشان بتوانند لذت ببرند صحبت کرده و عشقبازی نمایند یا زنی ممکن است بیاموزد که ماساژ بدهد و بگیرد یا ممکن است به عنوان روشی برای راحت بودن با بدنش و لذت بردن از آن به یک کلاس رقص شکم برود که پیش نیازی است برای لذت بردن از عشقبازی پرورش علاقه به هنر ،شاعری ،رقص یا موسیقی به هدف مشابهی در حوزه ی زیبایی شناسی خدمت میکند فرد میتواند توانایی غوطه وری کامل در یک تجربه ی دیداری شنیداری یا جنبشی را در خود پرورش دهد یکبار که فرد مجذوب میشود آنگاه تعامل بین خود فرد و ابزار زیبایی شناسی میتواند رخ دهد که از دل آن چیزی نو ممکن است پدیدار شود.
از زمانی که الهه آفرودیت با تمام شکوه تن برهنه ی خود از دریا پدیدار شد زنان شهوت انگیز همچون ملکه های سینما جین هارلو (۴۱۹)، لاناترنر (۴۲۰) و مرلین مونرو (۴۲۱) با قوسها و انحناهای ظریف زنانه و موی طلایی الهه ی عشق را تجسم بخشیده اند. گاهی اوقات این تیپ الهه طبق اصل خود پیش میرود با موی بلوند و چیزهای دیگر اما به طور معمول تر زن آفرودیت به جای اینکه تنها از طریق ظاهرش شناخته شود با جذابیت خود قابل تشخیص است کهن الگوی آفرودیت نوعی گیرایی شخصی ایجاد میکند نوعی خاصیت مغناطیسی یا الکتریسیته - که در ترکیب با صفات بدنی از زن یک آفرودیت میسازد.
هنگامی که آفرودیت بخش فعال یک زن ساده و معمولی است او مردها را از میان اتاق به سمت خود نمیکشد. اگرچه آنهایی که نزدیک می آیند او را توجه برانگیز و دلربا می یابند. بسیاری از زنانی که از ویژگیهای آفرودیت برخوردارند و معمولی به نظر میرسند با گرمای آهن ربایی شخصیت و تمایلات نفسانی ناهشیار و طبیعی شان دیگران را جذب میکنند به نظر میرسد این جینهای ساده» همیشه مردهایی در زندگی خود دارند در حالی که خواهران به واقع زیباتر و خوش آب و رنگ تر آنها ممکن است کنار تله فن یا گیج و سردرگم تا پایان رقص بنشینند و از خود بپرسند او چه دارد که من ندارم؟
آفرودیت کوچک به عنوان یک کودک ممکن است یک دختر عشوه گر کوچک و معصوم باشد. او ممکن است برای واکنش نشان دادن به مردان راهی داشته باشد به آنها علاقه مند باشد و از نوعی تمایلات نفسانی ناهشیار برخوردار باشد که موجب میشود بزرگسالان این طور اظهار نظر کنند صبر کن تا بزرگ شود - قلب همه را خواهد شکست او از اینکه در مرکز توجه باشد لذت میبرد پوشیدن لباسهای زیبا و بیش از حد مورد توجه بودن را دوست میدارد به طور معمول خجالتی نیست و حتی ممکن است به خاطر نمایشهای فی البداهه و دیگر کوششهای توجه طلبانه اش یک هنر پیشه ی تازه ی کار کوچک خطاب شود، که حتی در آن هنگام هم هوادارانش را مجذوب خود میکند.
در هشت یا نه سالگی بسیاری از دختران آفرودیت عجله دارند که بزرگ شوند لباسهای زیبا بپوشند و آرایش کنند آنها هواخواه پسرها میشوند و از هواداران و رقصنده های کوچک خوانندگان سکسی مرد یا گروههای راک هستند. برخی از آفرودیتهای خردسال حوریانی کوچک هستند آنها که به پیش از موعد طبیعی از تمایلات جنسی خود آگاهند هنگامی که مردان مسن تر به عشوه گری توام با شوخی آنها واکنش نشان میدهند احساس قدرت و جذابیت کرده و از آن لذت می برند.
برخی والدین برای اینکه دخترهای زیبایشان آفرودیتهای کوچکی باشند آنها را می آرایند. آنها بر جذابیت دختر خود تأکید میکنند و ادارشان میکنند تا بزرگسالان را ببوسند آنها را وارد رقابتهای زیبایی کودکانه مینمایند و در مجموع از میان همه ی صفات و تواناییهای دیگر به جذابیت زنانه ی آنها تأکید میکنند.
اما هنگامی که دختر به بلوغ و امکان فعالیت جنسی دست می یابد، والدین ممکن است واکنش بسیار متفاوتی نشان دهند به این ترتیب یک الگوی ویرانگر متداول ممکن است رخ دهد والدین برای اینکه دختر از نظر جنسی فعال شود او را به طور نا آشکار تشویق میکنند اما بعد او را تنبیه مینمایند. این شرایط به والدین اجازه می دهد که هم دید زن و تماشاگر اعمال جنسی و هم حامی اخلاق باشند.
پدرها ممکن است به تمایلات جنسی نو ظهور دختران آفرودیت خود به شیوه های گوناگونی واکنش نشان دهند بسیاری از پدرها با برانگیختن مشاجرات پر سر و صدایی که میان آن دو فاصله ی عاطفی و فیزیکی ایجاد میکند نسبت به جذابیت فزاینده ی دخترشان واکنش نشان میدهد. به نظر میرسد دخترها اغلب در بلوا مشارکت دارند که هر دو طرف درگیر را در برابر آگاه شدن از احساسات مربوط به زنا با محارم محافظت میکند برخی از پدرها بیش از حد سخت گیر میشوند و به هیچ وجه اجازه نمیدهند که دخترشان قرار ملاقاتی داشته باشد یا مداخله گر و کنترل کننده میشوند و از دخترانشان درباره ی قرار ملاقاتهایشان بازجویی میکنند و هر مردی را که تله فن میزند مورد استنطاق قرار میدهند. با این حال پدران دیگری نیز هستند که اغواگرند.
مادران نیز واکنشهای متفاوتی نسبت به دختران آفرودیت خود دارند. برخی مادران سخت گیر و کنترل کننده میشوند و نسبت به مدلهای پیراهن و موسیقی دوره ی نوجوانی بیش از حد واکنش نشان میدهند حتی زمانی که دخترشان برای گروه سنی خودش به طور مناسب رفتار میکند چنین مادرانی ممکن است قوانین خودشان را درباره ی لباس تحمیل کنند که بر پوشاندن بدن به طور کامل تأکید نموده و به جذابیت اهمیت کمتری میدهد و ممکن است بسیاری از فعالیتها را ممنوع کنند. آنها ممکن دوستان دختر و پسر دخترشان را غربال کنند یا آن طور که زنی با تاسف مشاهده نمود ممکن است دخترها یا پسرهای خود و یا هر دو را به عنوان دیوانه های جنسی بالقوه تلقی کنند مادرها نیز همچون پدرها میتوانند نوعی نگرش زندانبان را نسبت به دختران آفرودیتشان ابراز کنند.
رفتار مداخله گرانه ممکن است در مادران دختران آفرودیت بیشتر از پدرها متداول باشد. علاوه بر نوعی مداخله گری که نیاز برای از نظر دور نداشتن جذابیت دختر آن را برانگیخته است گاهی اوقات مادرها به طور جانشینی از طریق دخترها زندگی میکنند و میخواهند تمام جزئیات قرار ملاقاتهای آنها را بشنوند. برای خشنود کردن چنین مادرانی دخترها باید محبوب پسرها باشند.
مادران دیگر به نحوی رقابت آمیز نسبت به آفرودیت نو ظهور در دخترانشان واکنش نشان میدهند این مادران که توسط جذابیت دختران خود تهدید شده و به جوانی آنها غبطه میخورند دختران خود را تحقیر میکنند مقایسه های نامطلوبی میکنند با دوست پسرهای دخترانشان لاس میزنند و به شیوه های کوچک و بزرگ بسیار زنانگی نوخاسته ی دخترانشان را ناچیز میشمرند در افسانه ی سفید برفی نامادری او پیاپی میپرسید «آینه آینه ی روی دیوار کی از همه زیباتر است؟ این شخصیت افسانه ی پریان نمایانگر یک مادر تهدید کننده و بنابراین خصمناک و رقابت گر است.
یاری گرترین والدین آنهایی هستند که به ویژگیهای آفرودیت بیش از حد بها نداده و بیش از اندازه بر آن تأکید نمی ورزند و با دخترانشان همچون اشیایی زیبا رفتار نمیکنند پدر و مادرها هر دو به همان شیوه ی مثبتی که به دیگر ویژگیهای دخترشان همچون هوش مهربانی یا استعداد هنری بها میدهند جذابیت دخترشان را تصدیق میکنند هنگامی هم که دخترشان قرار ملاقات دارد برای او راهنمایی و محدودیت هایی در خور سن و پختگی وی فراهم میکنند جذابیت برای مردان امری بدیهی تلقی میشود که دختران باید از آن آگاه باشند نه اینکه به خاطر آن سرزنش شوند).
سالهای نوجوانی و اوایل بزرگسالی برای زن آفرودیت که ممکن است خودش را بین غلیانهای آفرودیت درونش و واکنش دیگران گرفتار بیابد دوران بسیار مهمی است. با توجه به قانون تبعیض آمیز جوامع یک دختر دبیرستانی که به تجربه ی جنسی تمایل دارد و هر ذره ی آن به اندازه ی میل جنسی مرد جوانی که دلمشغله ی جنسی دارد نیرومند است باید پیامد آن را بر دوش بکشد. اگر او بر طبق امیالش عمل نماید، ممکن است نتیجه ی آن بدنامی عزت نفس لکه دار شده و خودانگاره ی منفی باشد دخترهای خوب ممکن است از او دوری کنند در حالی که مردان جوانی که در فکر رابطه ی جنسی هستند ممکن است دور و بر او جمع شوند اما او را به عنوان دوست دختر یا همدمی برای مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده به حد کافی مناسب در نظر نگیرند.
مشکلات دیگری نیز درباره ی کهن الگوی کنترل نشده ی آفرودیت وجود دارد. حاملگی ناخواسته یک احتمال است. آفرودیت فعال خطر مواجهه با بیماریهایی را که از طریق رابطه ی جنسی قابل انتقال هستند افزایش میدهد. عارضه ی پزشکی دیگر خطر بالای سرطان گردن رحم در مراحل بعدی زندگی است.
به زنان جوان درباره ی نحوه ی اداره کردن آفرودیت سرسخت درونشان کمک اندکی ارائه میشود.
ابراز تمایلات جنسی انتخاب مهمی است که پیامدهای جدی در بردارد. برخی از آنها تمایلات جنسی خود را سرکوب میکنند اگرچه آنهایی که محدودیت های مذهبی نیرومندی احساس میکنند ممکن است در هر حال احساس گناه نمایند و خودشان را به خاطر داشتن احساسات غیر قابل قبول سرزنش میکنند. بقیه تمایلات جنسی خود را در یک رابطه ی استوار ابراز میکنند گزینه ای که اگر هرا نیز بخش نیرومند شخصیت باشد به خوبی مؤثر واقع میشود اگرچه یک ازدواج ممکن است نتیجه ی آن باشد.
اگر آتنا و آفرودیت هر دو عناصر نیرومندی در زن جوان باشند. او ممکن است ترکیبی از راهبرد و تمایلات جنسی را که از خود او حمایت میکند بکار برد. یکی از چنین زنانی گفت یکبار که دانستم یک روز به آسانی عاشق شده و روز بعد فارغ می شوم و کشاننده ی جنسی نیرومندی برای همراهی کردن با آن دارم عاشق شدن را خیلی جدی نگرفتم آنچه جدی گرفتم جلوگیری از آبستنی اینکه مردی که با او رابطه داشتم کیست و محرمانه نگاه داشتن این بخش از زندگیم بود.
هنگامی که زن آفرودیت به دانشکده میرود احتمالاً جنبه های اجتماعی برای او از همه چیز با اهمیت تر خواهد بود. او ممکن است یک مدرسه ی عیش و عشرت را انتخاب کند - دانشکده ای که بیشتر از مطالعات دانشکده ای به خاطر فعالیتهای اجتماعی مورد توجه است.
او به طور معمول بر اهداف تحصیلی دراز مدت یا یک حرفه متمرکز نیست. علاقه ی نوخاسته ی او به یک حرفه ی تخصصی با پیش بینی گذراندن پیش نیازهای دشواری که علاقه ی او را به خود جلب نمیکند کاهش مییابد. او تنها در صورتی میتواند در کار دانشکده غوطه ور شود که اغلب در یک زمینه ی خلاق که تعامل با مردم را در بردارد، مجذوب یک موضوع درسی شود به طور مثال او ممکن است عضو اصلی نمایش باشد که از نقشی به نقش دیگر جابجا میشود. هربار در حالی که اشتیاق درونی خودش را به جریان در میآورد خود را در نقشش غوطه ور میکند و به این ترتیب ممکن است به برجسته ترین عضو نمایش در مدرسه تبدیل شود.
کاری که زن آفرودیت را به طور عاطفی درگیر نمیکند برای او هیچ علاقه ای در بر ندارد. او تنوع و شور و حرارت را دوست میدارد تکالیف تکراری مانند خانه داری کارهای دفتری یا آزمایشگاهی او را خسته میکنند او تنها هنگامی خوب عمل میکند که بتواند به طور کامل به نحوی خلاق مجذوب کار شود. به این ترتیب او احتمالاً در هنر موسیقی نویسندگی رقص یا نمایش و یا با افرادی که برای او استثنایی هستند به طور مثال به عنوان آموزگار درمانگر یا ویراستار دیده میشود؛ در نتیجه او یا از کار خود بیزار است و در یک حرفه ی متوسط کار میکند یا به آن عشق می ورزد و اصلاً به صرف کوشش و زمان اضافی فکر نمی کند. او تقریباً همیشه شغلی را که برایش جالب است به شغلی با دستمزد بهتر که از جاذبه ی کمتری برخوردار است ترجیح میدهد او ممکن است در نتیجه ی انجام آنچه او را مجذوب میکند به موفقیت دست یابد اما بر خلاف آتنا یا آرتمیس هدف او کامیابی نیست.
زنان آفرودیت به سوی مردانی کشیده میشوند که الزاماً برای آنها مناسب نبوده یا نسبت با آنها خوب نیستند مردانی که آنها انتخاب میکنند اغلب شبیه انتخاب های خود آفرودیت است - مردانی خلاق ،پیچیده دمدمی یا عاطفی مانند هفانستوس آرس و هرمس مگر اینکه الهه های دیگر نیز تأثیر داشته باشد. چنین مردانی قله های شغلی یا مناصب قدرت را نشانه نمیگیرند و نمی خواهند خانواده را سرپرستی کرده یا شوهر و پدر باشند.
تیپ هفائستوس درون گرای قدرتمند ممکن است خشمی را که در کار خلاق والایش می کند سرکوب نموده باشد او همچون خدای آهنگری ممکن است هم هنرمند و هم به لحاظ عاطفی لنگ باشد رابطه ی او با والدینش ممکن است به اندازه ی رابطه ی هفائستوس با پدر و مادرش ناخوشایند بوده باشد. شاید او نیز زمانی که انتظارات مادر خود را برآورده نکرده است توسط او طرد شده و شاید از رابطه داشتن با پدر خود نیز محروم شده باشد در نتیجه ممکن است رابطه ی عشق ٫ نفرت با زنان داشته باشد و به این خاطر که برای او هم بسیار با اهمیت و هم غیر قابل اعتماد هستند از آنان میرنجد ممکن است با مردان که اغلب نسبت به آنها احساس بیگانگی و حقارت میکند احساس نزدیکی بسیار اندکی داشته باشد. یک مرد بسیار درون گرا تیپ هفانستوس که هیچ استعدادی برای گفتگوی کوتاه ندارد اغلب در شرایط اجتماعی ناراحت است. بنابراین دیگران برای همنشینی با او وقت خود را هدر نمیدهند زن آفرودیت ممکن است یک استثنا باشد او با استعدادش برای متمرکز کردن تمام توجه خود بر شخصی که با وی دیدار میکند ممکن است او را به حرف آورده و دلکش و سحرآمیز بیابد.
مرد هفائستوس با احساس جذاب بودن و جذب شدن به سوی او با حرارت ویژه ی خود پاسخ میدهد و احتمال دارد ارتباطی پرشور و حرارت بین آنها در بگیرد. زن آفرودیت با احساسات پر شور او پیوند میخورد و به آتش هیجانات او که ممکن است زنان دیگر را دفع کند با مهربانی پاسخ میدهد او از طبیعت شهوانی وی که به طور عمیق احساس میشود و ممکن است مدتها راکد مانده و همراه با خشم وی در کارش والایش یافته باشد استقبال میکند هنگامی که زن آفرودیت شور و شوق او را بر می انگیزد عاشق و معشوق هر دو ممکن است از افزایش ناگهانی احساسات او وحشت زده شوند. اگر او صنعتگر یا هنرمند باشد زن آفرودیت ممکن است به سوی چیزهای زیبایی که او میسازد نیز کشیده شود و بنابراین ممکن است. در عمل خلاقیت را در وی القا نماید.
مشکلات عشق ورزیدن به مرد هفائستوس بسته به نوع احساساتی که در لفافه نگاه میدارد و بسته به سلامت روان شناختی او بسیار هستند در شدیدترین حالت او ممکن است یک کوه آتشفشان بازداری شده و به طور بالقوه پارانوئید باشد یک فرد منزوی که به این دلیل که بسیار تنها و خصمناک است ممکن است در کارش شناخته نشود. به علاوه احساسات خشم حقارت و ترس از دست دادن احتمال دارد به واسطه ی جذابیت زن آفرودیت یا کشش او نسبت به دیگران برانگیخته شود. اگر او حقیقتاً همانند هفائستوس باشد ممکن است بتواند حسادت خود را تحت کنترل درآورد. اگرچه زن آفرودیت با بودن در کنار مرد هفائستوس تحت این شرایط احساس میکند که در کنار یک آتشفشان فعال زندگی میکند و هنگامی که یک فوران آتشفشانی چیزها را بر فراز آسمان پرتاب میکند شگفت زده میشود.
برخی ترکیبهای هفائستوس - آفرودیت بسیار خوب از کار در می آید مرد هفائستوس در این مورد یک مرد درون گرای خلاق است که به جای اینکه بیشتر احساس خشم کند به شیوه ی پر حرارت و خود دارانه ی خاص خود عواطف متفاوتی را احساس میکند. او این عواطف را از طریق کار و روابط با اهمیت انگشت شمار خود ابراز میکند. او به نحوی عمیق و پرشور به زن آفرودیت عشق می ورزد با این حال نمی خواهد او را به تملک خود درآورد. شدت عواطف او زن آفرودیت را از نظر عاطفی مهار میکند و تعهدش نسبت به او ثباتی را که او به آن نیاز دارد فراهم می کند.
مرد دیگری که به طور معمول به سوی زن آفرودیت جذب میشود همچون آرس خدای جنگ پسر هرا و زئوس دمدمی و بی ثبات است زندگی واقعی این نوع مرد ممکن است شباهت نزدیکی با ترکیب اسطوره شناختی خانواده ی آرس داشته باشد که پس از اینکه پدرش آنها را رها کرد توسط مادر تلخ و ناخوشایندش پرورش یافت. او یک مرد عاطفی پرحرارت و غوغاگر است که تظاهرات یک «ابر نرینه» را دارد. او که فاقد یک پدر واقعی به عنوان الگوی نقش و نظم دهنده است عادت کرده تا با مادرش کار خود را بکند او بی صبر و حوصله است و تحمل کمی برای ناکامی دارد. او دوست دارد متصدی امور باشد با این حال هنگامی که تحت فشار قرار دارد ممکن است از جا در برود که این مسئله سبب میشود که رهبر خوبی نباشد.
ترکیب آفرودیت - آرس مخلوطی اشتعال پذیر است هر دو تمایل دارند در اینجا و اکنون زندگی کنند هر دو بدون اندیشه واکنش نشان میدهند؛ آنها کسانی هستند. که در لحظه ی حال کاری را انجام میدهند و بعد فکر میکنند. هر گاه این دو به هم میرسند بارقه های شهوانی یا حالات آتشین تعاملات مشتعل شونده را به راه می اندازند. آنها هم عشق و هم جنگ را خلق میکنند این ترکیب کشمکشهای جنگ و صلح عاشق و معشوق را ایجاد میکند.
آفرودیت و آرس اجزاء یک رابطه ی پایدار نیستند علاوه بر اشتعالهای عاطفی ناگهانی قدرت نمایی خودستایانه و رجزخوانانه ی او اغلب نوعی شرایط اجتماعی پر مخاطره را ایجاد میکند او نمیتواند به طور راهبردی بیندیشد و محتاط باشد؛ در گرماگرم موقعیت او ممکن است چیزی بگوید یا کاری کند که به قیمت از دست دادن شغلش تمام شود به علاوه اگر زن همچون خود آفرودیت به خیانت زناشویی یا دست کم عشوه گری گرایش داشته باشد - بیشتر مردانگی مرد را تهدید کرده و احساس مالکیت او را بر می انگیزد آنگاه ممکن است مرد با خشونت رفتار نموده و طغیان هایش ممکن است بی رحمانه شود؛ و ترس و وحشت بیافریند.
به هر حال برخی جفتهای آرس - آفرودیت میتوانند همه ی آتشبازی های خود را تحمل نموده و به نسبت سازگار باشند در چنین وصلتی مرد شخصیت آرس را دارد . تکانشی بسیار هیجانی و بنابر طبیعت خود جنگجو - اما شرایط خانوادگی سالم تری داشته و بنابراین اساساً خصمناک نیست و زن برای پرورش دادن یک پیوند دیرپا با وی در وجود خود به قدری کافی از هرا برخوردار است.
مردی نیز که همیشه همچون یک جوان رفتار میکند بسیاری زنان آفرودیت را به خود جذب میکند زنانی که به نظر میرسد میل وافری به مردان نابالغ و پیچیده ای دارند که از نظر ذهنی متمرکز و بالقوه خلاق هستند. آنها شبیه به هرمس خدای قاصد، جوانترین الوهیت المپ هستند زن آفرودیت تردستی او را با واژه ها فرح بخش می یابد - به ویژه هنگامی که او یک شاعر است - مجذوب توانایی او برای حرکت سریع از بلندی ها به سوی ژرفای عاطفی یا اجتماعی میشود تیپ هرمس میتواند مردی نیرنگ باز باشد یک جور مرد حقه باز که دوست دارد بر ذهنهای «کندتر» پیشدستی کند. او سرشار از استعداد است اغلب بسیار با قریحه ولی بی نظم است گیرا و با جذبه است و به کار یا به زن آفرودیت متعهد نیست. به طور نوعی سرزده وارد زندگی زن آفرودیت شده و یک مرتبه از آن خارج میشود. تثبیت کردن او در چیزی مانند تلاش برای نگه داشتن جیوه است. او درباره ی «احتمالات» سخن می گوید و با خیال پردازی درباره ی با هم زندگی کردن یا ازدواج به بازی می پردازد. اما بهتر است زن آفرودیت روی او حساب نکند زیرا او آخرین کسی است که تاکنون تعهدی برقرار کرده است رابطه ی جنسی با او غیر قابل پیش بینی و بسیار پرحرارت است. او یک عاشق دلربا و حساس است یک پیترپن بازیگوش که ممکن است هرگز بزرگ نشود.
ترکیب آفرودیت - هرمس برای برخی زنان آفرودیت بسیار مناسب است در این ترکیب هر دو به شدت در اینجا و اکنون حضور داشته و تعهدی نسبت به هم احساس نمی کنند. هر چند اگر آفرودیت و هرا هر دو کهن الگوهای نیرومند باشند این وصلت برای او بسیار دردناک است چنین زنی به طور عمیق به او مقید بوده و از حسادت در عذاب خواهد بود تمایلات جنسی میان آنها شدید است. او متمایل به تک همسری است و میخواهد ازدواج کند اما به طور معمول باید به توافقی رضایت دهد که با نیاز مرد برای رفت و آمد جور باشد.
به هر حال یک مرد هرمس بالغ قادر است خود را به کار و رابطه متعهد کند همان طور که پیشتر ذکر شد او ممکن است با یک زن هستیا ازدواج کند؛ او احتمالاً به جای یک همیشه جوان گریزپا تاجر یا شارحی تردست است. اگر چنین باشد وصلت آفرودیت - هرمس میتواند یک وصلت عالی باشد.
رابطه ی آنها میتواند عشوه گریها و حتی عشقبازی ها را پشت سر بگذارد زیرا هیچ کدام حسود یا انحصارگر نیستند به علاوه این رابطه میتواند دوام بیاورد زیرا آنها از همراهی و سبک و سیاق یکدیگر لذت میبرند. او گام در حرکت او را که با گام های خودش هماهنگ است همراهی میکند آنها میتوانند یک لحظه به نحو شدیدی با هم درگیر بوده و لحظه ی بعد از هم جدا باشند که با خلق و خوی هر دو آنها جور در می آید.
اگر آفرودیت همراه با هرا یکی از چند الهه ی نیرومند باشد، آنگاه حضور او ازدواجی توام با تمایلات جنسی و شهوت را تقویت نموده و به آن نیرو می بخشد. اگرچه دست یافتن به یک ازدواج تک همسری دیرپا اغلب برای زن آفرودیت دشوار است او احتمالاً الگویی از روابط زنجیره ای را دنبال خواهد کرد مگر اینکه الهه های دیگر که آفرودیت را نیز در بردارند در ازدواج تأثیرگذار باشند، یا ازدواج یک پیوند اتفاقی باشد. به طور مثال الیزابت تایلور (۴۲۲) هنر پیشه که تصویر عمومی یک آفرودیت معاصر است رشته ای از ازدواج ها را داشته است.
رابطه با زنان زن غیر قابل اعتماد
زنان آفرودیت ممکن است مورد بدگمانی زنان دیگر به ویژه زنان هرا واقع شوند. هر چه او درباره ی تأثیرش بر مردان ناهشیارتر و بی مسئولیت تر باشد بیشتر ممکن است یک عامل اخلال گر باشد برای نمونه ممکن است به یک مهمانی برود و با جالب توجه ترین مردان آنجا درگیر گفتگوهای پرشور و حرارتی شود که مملو از حال و هوای شهوانی است به این ترتیب او حسادت احساس نابسندگی و ترس از دست دادن را در بسیاری از زنان که میبینند مردانشان با سرزندگی فزون یافته ای به او واکنش میدهند همچنانکه کیمیای میان آنها هاله ای زرین اطراف هردوشان می پراکند بر می انگیزد.
هنگامی که زنها به ویژه هرای حسود یا کینه جو از او خشمگین میشوند زن آفرودیت اغلب به شدت تکان میخورد او به ندرت خصومت و دشمنی زنان دیگر را تحمل میکند و از آنجا که خودش انحصارگر یا حسود نیست اغلب درک کردن دلیل دشمنی دیگران نسبت به خودش برای او دشوار است.
زن آفرودیت اغلب دوستان زن بسیاری دارد که هیچ یک زنان هرا نیستند و آشنایانی که از خود انگیختگی و جذابیت او لذت میبرند. بسیاری از آنها در ویژگیهای آفرودیت با او سهیم هستند. به نظر میرسد دیگران به عنوان همراهان او عمل میکنند یا از مصاحبت او لذت میبرند یا به طور جانشینی از طریق ماجراجویی های عاشقانه ی او زندگی میکنند اگرچه دوستیهای او تنها در صورتی دوام می آورند که دوستانش هنگامی که وی به طور غیر عمدی به نقشه هایی که با آنها کشیده است عمل میکند رنجش شخصی به دل نگیرند.
زن آفرودیت هم جنس باز تنها از نظر ترجیح جنسی از نوع دگر جنس گرای خود متفاوت است. او نیز هشیاری آفرودیت را به روابط خود راه میدهد و آنگاه به نوبه ی خود خودش به کیمیایی که تولید میکند پاسخ میدهد. او با شور و حرارت درگیر روابط میشود اغلب عاشق میشود و در نتیجه اغلب از زنجیره ای از روابط با اهمیت برخوردار است. او که میخواهد هر چیزی را که زندگی برای عرضه کردن دارد تجربه کند اغلب هم با مردان و هم با زنان روابط جنسی دارد. زن آفرودیت هم جنس باز که نیاز برای برآورده کردن انتظار مردان درباره ی زن آرمانی او را تحت فشار قرار نمیدهد - شاید بیشتر از همتای دگرجنس گرای خود - امتیاز ویژه ی آفرودیت را برای برگزیدن و انتخاب کردن معشوقهای خود به کار میبرد. سبک زندگی دیگری که جامعه ی زنان هم جنس باز پیشنهاد میکند با پیروی نکردن مادام العمر او از آداب و رسوم سازگار است.
همان طور که توسط روث فالک (۴۲۳) در کتابش عشق ورزی زنان مطرح شده است (۲) زنان هم جنس باز گاهی اوقات آفرودیت درون خودشان را از طریق رابطه با زنی دیگر کشف میکنند. او توصیف نمود که این زن با نگریستن به زیبایی زنی دیگر خود را زیبا احساس میکند و با لمس کردن زنی دیگر احساس میکند که خودش لمس میشود. از نظر او هر زن در حالی که به دیگری اجازه میداد تا تمایلات نفسانی زنانه ی خودش را پیدا کند دیگری را نیز آیینه وار نشان میداد.
زنان آفرودیت کودکان را دوست دارند و کودکان نیز به آنان علاقمند هستند. کودک احساس میکند که این زن به او با نگاهی غیر انتقادی و قدرشناسانه نگاه میکند. او احساسات و تواناییهای کودک را به شیوه ای بیرون میکشد که کودک احساس میکند زیبا و پذیرفتنی است. او اغلب مفهومی از استثنایی بودن را آهسته به کودک القا میکند که ممکن است به کودک اطمینان و اعتماد بدهد و او را یاری کند تا توانایی ها و استعدادهایش را پرورش دهد. او به آسانی میتواند وارد روحیه ی بازی و خیالپردازی شود به نظر میرسد او کودکان را به رفتار خوب ترغیب میکند و با شور و ذوق مسری اش هر آنچه علاقه ی او را به خود جلب میکند به آنها القا می نماید. اینها صفات شگفت انگیزی در یک مادر هستند فرزندان زن آفرودیت اگر صفات دیمیتر نیز در او حاضر باشد پیشرفت میکنند و فردیت خود را پرورش میدهند. مادر آفرودیت میتواند فرزندانش را که او را زیبا و فریبنده می بینند شیفته ی خود کند اما اگر در وجود خود از دیمیتر برخوردار نباشد نیاز آنها را به ثبات و امنیت عاطفی در نظر نمیگیرد بدین ترتیب رفتار او متناقض خواهد بود که پیامدهای منفی بر آنها خواهد داشت. آنگاه فرزندان او یک لحظه از دریافت کردن توجه او لذت میبرند و لحظه ی بعد هنگامی که توجه او به سمت دیگری معطوف میشود محزون میشوند یکی از بیماران من مادر آفرودیتی داشت که او را مدتی طولانی با یک نگهبان خانه تنها میگذاشت او شرح داد که رفتار مادرش هنگام ورود به خانه چقدر استثنایی بود: «مادر» به سرعت به خانه می آمد بازوان او برای استقبال کردن از من گشوده میشد. احساس میکردم مهمترین آدم دنیا هستم.» مادر او با خودش آفتاب را می آورد طوری که انگار الهه بازگشته است. اهمیت نداشت که او از غیبت مادر خود رنجیده و حتی با ترشرویی از خبر بازگشت او استقبال کرد بود؛ به محض اینکه او خود را در پرتو دل انگیز آفرودیت مادر خود گرم میکرد همه ی آنها بخشیده میشد. او با تردید و دودلی نسبت به تواناییهایش که استثنایی بودند بزرگ شد و باید بر احساس بی ارزشی و افسردگی که نظیر احساسات او در هنگام دوری از مادر بود چیره میشد.
هنگامی که توجه ناپایدار و شدید مادر آفرودیت به یک پسر معطوف میشود این توجه بر روابط آینده ی او با زنان و نیز عزت نفس و استعداد بالقوه ی او برای افسردگی تأثیر میگذارد.
او صمیمت ویژه ای میان خودشان ایجاد میکند که مرد کوچک درون پسرش را فریب میدهد و او را به سمت خود میکشاند و آنگاه توجه خود را به سمت دیگری معطوف میکند یک رقیب برای عاطفه ی او اغلب یک مرد جدید و گاهی اوقات برخی جذبه های دیگر او را دور میکند و پسرش را با احساسات نابسندگی ویرانی بی قدرتی خشم و گاهی نیز حقارت رها میکند. پسر احساس رقابت شخصی میکند رقابتی که به موجب آن بارها از مردان زندگی مادرش می بازد اینها احساساتی هستند که بیشتر دخترها از آن جان سالم به در می برند. پسر او در بزرگسالی آرزو میکند از شور و حرارت و استثنایی بودن که زمانی در کنار مادرش احساس میکرد برخوردار باشد و تنها در این هنگام میخواهد تحت کنترل باشد. او بر پایه ی تجربه ی کودکی خود با مادرش به خیانت زناشویی یک زن بدگمان است و ممکن است احساس کند که قادر به حفظ عاطفه ی او نیست.
اگر جذابیت زن آفرودیت منشاء اصلی خشنودی او باشد گریز ناپذیری پیر شدن ممکن است برای او ویرانگر باشد یکبار که او هشیار میشود که زیبایی او کم کم ناپدید میشود و یا از این موضوع پریشان خاطر میشود توجه او ممکن ناگهان تغییر جهت دهد که به این ترتیب او را از جذب کامل در دیگری باز میدارد. او ممکن است از این نکته بی خبر باشد که این صفت آفرودیت - حتی بیشتر از زیبایی جسمانی او - مردم را به سویش میکشاند.
در میان سالی زن آفرودیت اغلب از شریکانی که برای خود انتخاب میکرده است ناخرسند میشود. او ممکن است متوجه شود که چگونه بارها به سوی مردان غیر عادی و گاه نامناسب کشیده شده است. شاید اکنون خواهان استقرار باشد - امکانی که ممکن است پیشتر به آن پشت پا زده باشد.
به هر حال سالهای میانی برای زنان آفرودیتی که درگیر کار خلاق هستند سالهای دشواری نیستند. به طور نوعی چنین زنانی شور و اشتیاق خود را حفظ کرده و هم چنان با دل و جان به کاری میپردازند که آنها را به خود علاقمند می نماید. آنها اکنون تجربه ی بیشتری دارند تا از آن الهام بگیرند و مهارتهای بسیار پیشرفته تری تا با آنها خودشان را ابراز نمایند.
برخی زنان آفرودیت ظرفیت دیدن زیبایی در هر آنچه یا هر کس که بر او تمرکز میکنند را حفظ کرده و همواره قدری به آنها عشق میورزند. آنها با شکوه و زنده دلی پیر میشوند علاقه ی آنها به دیگران یا درگیر شدن با کار خلاق مهمترین بخش زندگی آنها باقی میماند آنها همچنانکه نوعی نگرش جوان و با طراوت را حفظ میکنند فریفته ی هر آنچه بعداً پیش میآید به طور ناهشیار از تجربه ای به تجربه ی دیگر و از فردی به فرد دیگر جابجا میشوند به طور نوعی این زنان زنده دل دیگران را به سوی خود جذب کرده و از دوستانی در همه ی سنین برخوردارند. برای مثال ایموجن کانینگهام حتی در دهه ی نود عمر خود یک عکاس بود که به شکار کردن زیبایی بر روی فیلم ادامه داد و به نوبه ی خود دیگران را نیز جلب کرد تا از او عکس بگیرند.