در پنجمین مقاله از سری مقالات شناخت انواع زنان بر اساس روایت خانم شینودا بولن که انواع کهن الگوهای مردانه و زنانه را بر اساس روانشناسی تحلیلی یونگی معرفی می کند ، برآنیم که کهن الگوی آرتمیس مبتنی بر کتاب شناخت انواع زنان از انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی بررسی کنیم .
کهن الگوی آرتمیس
آرتمیس در مقام الهه ی شکار و ماه تجسم روح زنانه ی مستقل بود. کهن الگویی که او نماینده ی آن است زن را توانا میکند تا اهداف خویش را در حوزه انتخابی خودش جستجو نماید.
الهه باکره
آرتمیس به عنوان یک الهه باکره از عاشق شدن مصون بود. او همچون پرسه فونه و دیمیتر ربوده و مورد تجاوز واقع نشد و هرگز نیمه ای از یک جفت زن و شوهر نبود. آرتمیس به عنوان یک الهه ی باکره نمایانگر دست نخوردگی خویشتن اصیل خود بودن و نگرش من - میتوانم - از - خودم - مراقبت - کنم است که به زن اجازه میدهد تا با اعتماد به نفس و روحیه ای مستقل به تنهایی به وظیفه ی خود عمل نماید. این کهن الگو به زن توانایی میدهد تا بدون یک مرد احساس تمامیت کند. او با این کهن الگو میتواند دلبستگیهای خود را دنبال کند و بدون نیاز به تأیید مردانه و در هر زمینه ای که نزدوی از اهمیت برخوردار است به کار بپردازد. هویت و احساس ارزشمندی او به جای آنکه بر مبنای این باشد که آیا ازدواج کرده و اگر آری با چه کسی بر پایه ی کیستی او و آنچه انجام میدهد میباشد پافشاری بر اینکه او را «خانم (۱۷۷)» خطاب کنند کیفیت نوعی الهه ی باکره آرتمیس را بیان میکند که بر استقلال و جدا بودن از مردان تأکید می نماید.
تیرانداز متمرکز بر هدف
آرتمیس تیرانداز در مقام الهه ی شکار به دنبال شکار برگزیده اش میتوانست هر هدفی را بسیار دور یا نزدیک نشانه بگیرد و میتوانست بداند که تیرهایش بدون خطا به هدفشان میرسند کهن الگوی آرتمیس به زنان توانایی فطری میبخشد تا به شدت بر هر آنچه برایشان از اهمیت برخوردار است متمرکز شوند و به وسیله ی نیازهای دیگران یا رقابت با دیگران از مسیر خود منحرف نشوند. به هر حال رقابت هیجان «شکار را در او بالا میبرد. تمرکز بر هدف و پشتکار با وجود موانع مسیر یا گریزان بودن شکار ویژگیهای آرتمیس هستند که منجر به موفقیت و دستیابی به آن میشود. این کهن الگو ضربه زدن به هدفی را که خود فرد برگزیده امکان پذیر می نماید.
کهن الگوی جنبش زنان
آرتمیس نماینده ی صفاتی است که توسط جنبش زنان کمال مطلوب تصور می شود . موفقیت و رقابت استقلال از مردان و نظرات مردانه و نگرانی برای زنان قربانی و ضعیف و جوانان الهه آرتمیس به مادرش لتو در هنگام زایمان یاری نمود لتو و آرتوزا را از تجاوز رهانید و تجاوزگر احتمالی تیتیوس و شکارچی فضول آکتایون را مجازات کرد. او حامی جوانان به ویژه دختران نابالغ بود.
این نگرانی های آرتمیس به نگرانیهای جنبش زنان میماند که به برپایی سازمان کلینیکهای تجاوز کلاسهای خود حمایت گری یاری به زنانی که از نظر جنسی به ستوه آمده اند و پناهگاههایی برای زنان کتک خورده انجامیده است. جنبش زنان بر زایمان و قابلگی ایمن تأکید کرده است با مسئله ی زنای با محارم و هرزه نگاری درگیر بوده است و میل به بازداری از آزار و اذیت زنان و کودکان و تنبیه نمودن کسانی که چنین آزاری را روا میدارند آن را بر می انگیزد.
خواهر
الهه آرتمیس با دسته ای از نومفها همراهی میشد الوهیتهای کوچکی که با کوه ها بیشه ها و نهرها پیوند داشتند آنها همچنانکه در سراسر قلمروی پهناور بیابان به اکتشاف و شکار میپرداختند با او سفر میکردند آنها نسبت به زندگی خانوادگی رسوم یا تصوراتی درباره ی آنچه زنان باید انجام دهند بی تکلف و دور از کنترل مردان و ترجیحات مردانه بودند آنها با آرتمیس که همچون «خواهر بزرگی رهبری شان می کرد و نسبت به کسانی که میتوانستند برای کمک به آنها پناه برند همچون خواهر بودند از آنجا که آرتمیس الهام بخش کهن الگویی جنبش زنان است بدین ترتیب شگفت آور نیست که این جنبش بر خواهری زنان تأکید نموده است. گلوریا استین (۱۷۸) بنیانگذار و ویراستار مجله ی .Ms یک زن معاصر است که جنبه های کهن الگوی آرتمیس را تجسم میبخشد. استین به یک شخصیت بیش از حد بزرگ و اسطوره ای برای مردم تبدیل شده است که تصویر الهه را به او نسبت میدهند. او در نظر عموم گلوریا استین رهبر جنبش زنان است و در خیال یک آرتمیس بلند قامت و زیبا که در میان همراهانش ایستاده است.
زنانی که خودشان را با اهداف و آرزوهای جنبش زنان هم سو میکنند اغلب گلوریا استین را تحسین نموده و خود را با او به عنوان تجسم آرتمیس یکی احساس میکنند. این همسان پنداری به ویژه در اوایل دهه ی ۱۹۷۰ صادق بود که زنان بسیار زیادی عینک خلبانی خاص او را به چشم میزدند و مدل موی بلند و پریشان او را که از وسط دو قسمت شده بود تقلید میکردند ده سال بعد تلاش برای زنی جذاب بودن با برخورداری از استقلال و قدرت شخصی جایگزین رقابت سطحی شد.
جذبه ی آرتمیس پیرامون نقش و ظاهر استین به واسطه ی وضعیت تجرد او افزایش می یابد. اگرچه او با چندین مرد ارتباط عاشقانه داشت متناسب با زنی که نماینده ی یک الهه ی باکره ی اصیل است و به هیچ مردی تعلق ندارد ازدواج نکرده است. استین برسنت آرتمیس است از این جهت که زنان برای کمکی که او همچون خواهر بزرگ فراهم میکند به وی پناه می آورند. هنگامی که از او تقاضا کردم تا برای کمک به برخی از ما که برای گرفتن (۱۷۹) APA به منظور پشتیبانی از تحریم جنبش زنان در مورد ایالاتی که اصلاح حقوق برابر ((۱۸۰) ERA) را تصویب نکرده بودند به جلسات سالانه ی انجمن روان پزشکی آمریکا بیاید بی واسطه حمایت او را احساس نمودم من مشتاق بودم تا ببینم مردان بسیاری که گلوریا استین را رنجانده بودند چه میزان قدرت به او نسبت میدهند و سپس چه کسی طوری واکنش نشان میدهد که گویی ممکن است در سرنوشت آکتایون سهیم باشد. برخی روان پزشکان مرد که با او مخالف بودند عملاً ترس خود را از اینکه اگر این الهه» بخواهد قدرتش را برای مجازات یا نابود کردن آنها اعمال کند ممکن است از نظر مالی نابود شده یا حتى امتیاز مالی تحقیق را از دست دهند بیان کرده فاش نمودند .
آرتمیس بازگشت کننده به طبیعت
آرتمیس در خویشاوندی خود با بیابان و طبیعت غیر اهلی کهن الگوی عهده دار یگانگی با خود و طبیعت است که برخی از زنان هنگامی آن را احساس میکنند که با کوله پشتی در کوههای جنگلی حرکت میکنند زیر ماه و ستارگان به خواب می روند بر ساحلی متروک راه میروند یا به گستره ی صحرا چشم میدوزند و خودشان را در پیوندی روحانی با طبیعت احساس میکنند.
لین توماس (۱۸۱) در نوشته ی خود زن کوله پشتی به دوش (۱۸۲) دریافتهای زنی را که از طریق طبیعت آرتمیس خود بیابان را درک میکند توصیف می نماید برای آغازگران شکوه و آرامش آب گوارا و هوای پاکیزه وجود دارد همچنین موهبت فاصله گرفتن.... مجالی برای دور بودن از روابط و تشریفات روزمره.... و موهبت کسب انرژی بیابان با نوع خاص انرژی خود بر ما تأثیر میگذارد بیاد می آورم که یکبار کنار رودخانه ی اسنیک (۱۸۳) در آیداهو (۱۸۴) دراز کشیدم و متوجه شدم که نمی توانم بخوابم... نیروهای طبیعت مرا در دست داشتند در احاطه ی رقص یونها و اتم ها بودم و جسم من به جذبه ی فراگیر ماه پاسخ میداد (۳)
بینایی مهتاب»
وضوح تمرکز آرتمیس شکارچی در چشم دوختن به هدف یکی از دو شیوه ی «نگاه کردن مربوط به آرتمیس است. بینایی مهتاب نیز ویژگی خاص آرتمیس در مقام الهه ی ماه است. چشم اندازی که با مهتاب دیده میشود خاموش است جزئیات مبهم زیبا و اغلب اسرار آمیز است نگاه شخص اغلب به سوی آسمانهای پرستاره یا منظره ی وسیع و پهناور طبیعت کشیده میشود در نور ماه شخص در تماس با آرتمیس به طور ناهشیار بخشی از طبیعت شده برای مدتی در آن حضور یافته و با آن یکی میشود.
چینا گالند (۱۸۵) در کتاب خود زنان در بیابان (۱۸۶) تأکید میکند که هنگامی که زنان در بیابان راه میروند به سوی درون خود نیز میروند رفتن به بیابان بیابان درون همه ی ما را در بر میگیرد بازشناسی خویشاوندی ما با دنیای طبیعی شاید ژرف ترین ارزش چنین تجربه ای باشد (۴) زنانی که به طور مشخصی در بیابان از آرتمیس پیروی میکنند در مییابند که ژرف اندیشتر میشوند. اغلب رویاهایشان روشن تر از همیشه است و به درون نگری آنها کمک میکند و به تعبیری آنها قلمروی درونی و نمادهای رویا را به وسیله ی «مهتاب» میبینند در تضاد با واقعیت ملموس که به بهترین نحو در نور روشن روز درک میشود.
پرورش آرتمیس
زنان همانند با آرتمیس بی درنگ خویشاوندی خود را با این الهه تشخیص میدهند. زنان نوع دیگر نیز ممکن است از نیاز خود برای آشنا شدن با او آگاه شوند و با این حال این زنان میدانند که آرتمیس در آنها جای دارد و به نیاز برای اینکه او بخش مؤثرتری از وجودشان شود پی میبرند چگونه میتوانیم آرتمیس را پرورش دهیم؟ یا این کهن الگو را تقویت کنیم؟ و چگونه میتوانیم رشد آرتمیس را در دختران خود تشویق نماییم؟
گاهی اوقات پرورش دادن آرتمیس نیازمند اقدامهای جدی است. به طور مثال یک نویسنده ی زن با استعداد که برای کارش اهمیت قائل بود بارها و بارها هر گاه مردی وارد زندگی اش میشد کارش را رها میکرد هر مرد در ابتدا برای او فرح بخش بود و به سرعت برایش تبدیل به یک نیاز میشد زندگی او بر محور آن مرد می گشت و در صورتی که او دور میشد یا وی را طرد میکرد روز به روز خشمگین تر می شد.
بعد از اینکه یک دوست به او اظهار کرد که او به مردها معتاد است این الگو را درک کرد و تصمیم گرفت که اگر میخواهد نوشتن را جدی بگیرد باید توی «خماری» برود و برای مدتی دور مردها را خط بکشد. او به خارج شهر نقل مکان کرد و تنها گاهگاهی دوستان قدیمی خود را میدیدید در حالی که تنهایی و خلوت کار و آرتمیس درون خودش را پرورش میداد.
زنی که در جوانی ازدواج میکند اغلب از دختری جوان به سوی همسر بودن از نظر کهن الگویی پرسه فونه و سپس هرا پیش میرود و ممکن است تنها بعد از طلاق که برای نخستین بار در زندگی خود به تنهایی زندگی میکند ویژگیهای آرتمیس را کشف کرده و به آن بها دهد چنین زنی ممکن است تنها به تعطیلات برود و دریابد که میتواند اوقات خوشی داشته باشد؛ یا رضایت خاطر حاصل از چندین مایل دویدن در هر صبح را کشف نماید و یا از اینکه جزئی از یک گروه حمایت زنان باشد لذت ببرد.
یا ممکن است زنی مجموعه ای از روابط را داشته باشد و در فاصله زمانی بین رابطه با مردان احساس بی ارزشی کند و شاید تنها بعد از اینکه مردها را رها میکند و به طور جدی نتیجه میگیرد که ممکن است هرگز ازدواج نکند آرتمیس را پرورش دهد. یکبار که او شهامت داشته باشد تا با این احتمال روبرو شود و زندگی اش را بر محور دوستان خود و آنچه برایش با اهمیت است سازمان دهد ممکن است مفهوم اصیل تمامیت را احساس کند نوعی بهروزی غیر منتظره که از پرورش دادن کهن الگوی آرتمیس ناشی میشود.
برنامه های سفر به بیابان برای زنان آرتمیس را در آنها بر می انگیزد به ویژه آنهایی که تجربه ی گروهی را با یک سفر قهرمانی انفرادی ترکیب میکنند. هنگامی که زنان به سفرهای خارج یا به کاوش مناظر که برای زنان در نظر گرفته شده است می روند کهن الگوی آرتمیس را پرورش میدهند به همین نحو هنگامی که دختران ما در مسابقات ورزشی به رقابت می پردازند به اردوهای دخترانه می روند برای اکتشاف مکانهای جدید سفر میکنند به عنوان دانشجویان بورسیه در فرهنگهای خارجی زندگی میکنند یا به گروه های صلح می پیوندند، تجربه هایی را کسب میکنند که میتواند آرتمیس خود بسنده را در آنها پرورش دهد.
زن آرتمیس
ویژگیهای آرتمیس در اوایل زندگی پدیدار میشوند معمولاً نوزاد آرتمیس نوزادی است که به اشیاء جدید مجذوبانه نگاه میکند و به جای اینکه منفعل باشد فعال است. مردم اغلب درباره ی این قابلیت متمرکز شدن بر تکلیفی که خود او انتخاب نموده چنین اظهار نظر میکنند او نسبت به یک کودک دو ساله قدرت تمرکز حیرت انگیزی دارد یا او یک بچه ی کله شق است یا مراقب باش چه قولی به او میدهی او به اندازه ی یک فیل هوش و حواس دارد؛ او آن را فراموش نخواهد کرد . و تو را به انجام آن پایبند خواهد کرد تمایل آرتمیس برای اکتشاف قلمروی جدید معمولاً هنگامی آغاز میشود که او موفق میشود از خواب برخیزد و از نرده های تختخواب بالا برود از محوطه ی بازی خارج شده و به دنیای بزرگتری وارد شود. آرتمیس تمایل دارد تا به شدت نسبت به آرمانها و اصول خود حساسیت نشان دهد. او ممکن است برای دفاع از فردی کوچک تر از خود آمده باشد یا ممکن است پیش از آنکه برای اصلاح یک خطا قدری مبارزه کند با حرارت فریاد برآورد این عادلانه نیست» دختران آرتمیسی که در خانواده هایی پرورش یافته اند که هوادار پسرها هستند - به پسرها امتیازات بیشتری میدهند یا از آنها انتظار دارند که کمتر به امور منزل بپردازند - این نابرابری را به عنوان یک امر بدیهی نمی پذیرند. فمنیست نوپا پیش از هر چیز اغلب به عنوان خواهر کوچکی که خواستار برابری است دیده می شود.
والدين
یک زن آرتمیس که با اطمینان مسیر خودش را دنبال میکند و همه ی لحظات نسبت به کیستی خود به عنوان یک شخص احساس خوبی دارد و از زن بودن خود خرسند است. اغلب فردی همتای لتوی دوست داشتنی و زئوس تأیید کننده داشته است تا او را برای شکوفا کردن استعداد بالقوه ی آرتمیس وجود خود یاری دهد. برای اینکه یک زن آرتمیس با موفقیت و بدون تعارض به رقابت پرداخته و موفق شود تأیید والدین بسیار مهم است.
بسیاری از پدران حمایتگر در فراهم آوردن هدایایی که به او کمک خواهد کرد تا به انجام آنچه میخواهد بپردازد همانند زئوس هستند ممکن است هدایا ناملموس باشند دلبستگیهای مشترک یا همانندیهایی با پدر که او آنها را تشخیص داده و تشویق میکند یا ممکن است هدایا ملموس تر باشد مانند تجهیزات و دروس ویژه به طور مثال، کریس اورت لیوید (۱۸۷) قهرمانان تنیس توسط پدرش جیمی اورت (۱۸۸) تنیس باز حرفه ای آموزش میدید که هنگامی که دخترش تنها شش سال داشت برای او راکت تنیس شخصی فراهم کرد.
هنگامی که یک دختر آرتمیس پدر و مادری غیر سنتی دارد به هر حال زندگی دیگر شبیه کوههای المپ نیست و هیچ همتایی در اسطوره شناسی یونانی وجود ندارد. هنگامی که والدین هر دو برابر بوده و در تربیت و تکالیف منزل با هم سهیم هستند و هر یک شغلی دارند دختر آرتمیس از الگویی برای رشد برخوردار است که به او اجازه میدهد تا به ویژگیهای آرتمیس بها داده و آنها را پرورش دهد. علاوه بر این او میتواند بدون اینکه چنین ویژگیهایی را ناسازگار با نقش مادری و روابط خود در نظر بگیرد چنین کند.
مشکلات هنگامی پدیدار میشوند که والدین یک دختر آرتمیس را برای اینکه دختر مورد انتظار آنها نیست مورد انتقاد قرار داده یا او را طرد نمایند. مادری که یک نوزاد دختر آرام و بغلی میخواهد و در عوض یک نوزاد فعال دارد که نمی خواهد در جایی محصور باشد ممکن است از کودک دلسرد شده یا مورد پذیرش او قرار نگیرد. مادری که خواهان دختری است که دنبال او بیفتد برای کمک به سوی او برود و فرمانبردارانه تصدیق کند که مادر بهترین را میداند اگر یک دختر آرتمیس داشته باشد انتظارات خود را برآورده شده نخواهد یافت حتی در سه سالگی «خانم کوچولوی مستقل نمیخواهد با مادر در خانه بماند؛ او بیشتر در پایین ساختمان با بچه های بزرگ تر بازی خواهد کرد او دوست ندارد لباسهای حاشیه دار بپوشد یا برای دوستان مادرش با نمک و فریبنده باشد.
بعدها هنگامی که آرتمیس میخواهد کاری را انجام دهد که نیازمند اجازه ی والدین است ممکن است با مخالفت روبرو شود. اگر پسرها مشغول به انجام کاری شوند و او به دلیل دختر بودن نتواند آن را انجام دهد ممکن است با اعتراض فریاد بکشد. و اگر اعتراضهایش بی نتیجه باشند ممکن است رنجیده خاطر کناره گیری کند. مخالفت و عدم تأیید ممکن است به عزت نفس و اعتماد به نفس او آسیب رساند. به ویژه اگر پدر مورد تحسین اش از او به خاطر اینکه مثل یک خانم نیست انتقاد کند و هرگز با او همچون دختر استثنایی اش رفتار نکند در حالی که همزمان افکار تواناییها یا آرزوهای او را تحقیر کرده یا از آنها انتقاد می نماید.
در کارم از مراجعین میشنوم هنگامی که چنین پدرانی با دختران آرتمیس خود مخالفت میکردند چه اتفاقی می افتاد به طور نوعی دختر در ظاهر یک حالت جسورانه را حفظ میکرد اما از درون رنجیده بود. او قوی و نسبت به آنچه پدرش فکر میکرد نفوذ ناپذیر به نظر میرسید؛ در حالی که منتظر فرصت مناسبی بود تا بتواند از آن خود باشد پیامدها از نظر شدت و گوناگونی متغیر است اما از یک الگو پیروی میکند آنچه حاصل میشود زنی است که درباره ی شایستگی خود احساس تعارض کرده و اغلب خودش را تخریب مینماید - تردیدهای خود او بدترین دشمنانش هستند. اگرچه در ظاهر او به طور موفقیت آمیز در برابر قدرت پدر خود برای محدود کردن آرزوهایش ایستادگی نمود اما نگرش انتقادی او را در روان خود گنجاند. در باطن او با احساس اینکه به قدر کافی خوب نیست دست و پنجه نرم میکند هنگامی که فرصتهای جدید پیشنهاد میشوند درنگ میکند و کمتر از توانایی خود به موفقیت دست مییابد و حتی وقتی موفق میشود هنوز احساس نابسندگی میکند. این الگو از نظر فرهنگی توسط خانواده ها و فرهنگهایی ایجاد میشود که برای پسرها ارزش بیشتری نسبت به دخترها قائلند و از دخترها انتظار دارند تا به طور قالبی زنانه باشند.
یک زن آرتمیس که در سمیناری که من تدریس میکردم حضور داشت، اظهار نمود مادر من یک پرسه فونه یک دختر کوچک مطیع مادر و پدرم یک پسر میخواست آنچه نصیبشان شد من بودم همچنین برخی مادران دختران آرتمیس از دخترانشان به خاطر پیگیری اهدافی که خودشان بهایی به آن نمیدهند انتقاد نموده و آنها را طرد میکند. این عدم تأیید به طور معمول دخترانشان را منصرف نمی کند اما با وجود این آنها را متزلزل میکند هر چند معمولاً بار نگرش منفی مادران آنها بخاطر اقتدار بیشتری که پدران دارند کمتر میباشد.
دشواری متداول دیگری که دختران آرتمیس در رابطه ی مادر و دختری دارند با مادرانی است که آنها را منفعل و ضعیف در نظر میگیرند مادران آنها ممکن است افسرده بوده قربانی الکل یا ازدواجی ناموفق شده یا افرادی نابالغ و خام باشند. بسیاری دختران آرتمیس که در این ترکیب مادر و دختر واقع شده اند هنگامی که روابط خود را با مادرانشان توصیف میکنند میگویند من مادر بودم. گفتگوی بیشتر ناراحتی آنها را به خاطر اینکه مادران قوی تری نداشته و برای تغییر دادن زندگی مادرانشان به حد کافی نیرومند نبوده اند آشکار می کند. در حالی که الهه آرتمیس همواره توانا بود تا به مادرش لتو یاری رساند تلاشهای دختران آرتمیس برای رهایی بخشیدن مادرانشان اغلب ناموفق بود.
ناچیز شمردن و محترم ندانستن مادران ضعیف ویژگیهای الهه ی باکره را در دختران آرتمیس تقویت میکند آنها که مصمم هستند مانند مادران خود نباشند، احساس وابستگی را سرکوب میکنند از ابراز آسیب پذیری خودداری میکنند و عهد می بندند که مستقل باشند.
هنگامی که یک دختر آرتمیس برای مادری که نقشهای عمده او از نوع سنتی بوده اند احترام کمی قائل است در نوعی قید و بند قرار میگیرد. او با نپذیرفتن هویت یابی با مادر خود معمولاً خودش را در حال طرد نمودن آنچه زنانه در نظر گرفته میشود مییابد - ملایمت پذیرندگی و تکانه های ازدواج و مادری او این بار در حوزه ی هویت یابی زنانه ی خود گرفتار احساس نابسندگی میشود.
نوجوانی و اوایل بزرگسالی
زن آرتمیس به عنوان یک دختر به طور نوعی یک رقابت گر ذاتی با پشتکار شهامت و اراده برای برد است. او در پیگیری هر هدفی خودش را برای غلبه بر محدودیت تحت فشار قرار خواهد داد. او ممکن است یک دختر پیشاهنگ باشد که به گردش میرود از کوه بالا میرود در فضای آزاد می خوابد، اسب سواری می کند تبر را هنگام خرد کردن چوب برای بر پا کردن آتش صحرایی تاب میدهد یا مانند خود آرتمیس یک تیرانداز ماهر میشود یک نوجوان آرتمیس غیر قابل تردید یک دختر دیوانه ای اسب است که دنیای او بر محور اسبها میگردد. قهرمان زن فیلم کلاسیک مخمل ملی (۱۸۹) تجسم آرتمیس نوجوان کهن الگویی است.
نوجوان آرتمیس دختری است با میل به استقلال و گرایش برای اکتشاف او خطر رفتن به جنگلها را میپذیرد از تپه ها بالا میرود و میخواهد ببیند چه چیز در ساختمان بعدی و ساختمان بعد از آن است مرا زندانی نکن» و «حقوق مرا پایمال نکن شعارهای او هستند. از آنجا که اشتیاق برای خشنود کردن دیگران کمتر او را بر می انگیزد و به طور معمول میداند خواستار چه چیزی است به عنوان یک دختر نسبت به بسیاری از همسالان خود کمتر اهل همنوایی و سازش است. این اطمینان ممکن است به ضرر خود او تمام شود به هر حال دیگران ممکن است ا و را «خودسر»، «کله» شق» و «غیر زنانه در نظر بگیرند.
هنگامی که زن آرتمیس خانه را برای رفتن به دانشکده ترک میکند از نشاط ناشی از استقلال و چالش رقابت آمیز هر آنچه او را به خود علاقه مند می نماید لذت میبرد. او به طور معمول یک گروه از افراد با روحیه ی شبیه به خود را پیدا میکند تا با آنها بدود. اگر اهل سیاست باشد ممکن است برای احراز مقام از دیگران پیشی بگیرد. و اگر علاقه مند به بدنسازی باشد در حالی که از قدرت و زیبایی خود حظ میبرد و از حالت تعمقی که هنگام دویدن ذهن او وارد آن میشود لذت میبرد ممکن است در عمل چندین مایل در روز بدود من تا به حال ندیده ام زنی بدون تمایل نیرومند آرتمیس که عهده دار ترکیب تمرکز بر هدف جدی بودن رقابت گری و اراده ی مورد نیاز است ماراتون دویده باشد. همچنین آرتمیس در زنان اسکی بازی دیده میشود که مسیر خود را در پایین کوه به طور غریزی از روی نقشه پیدا میکنند و همیشه از نظر نگرش بدنی و روان شناختی متمایل به جلو بوده و در حالی که دشواری ها آنها را به چالش می طلبند بی وقفه پیش میروند.
زن آرتمیس تلاش خود را صرف کاری میکند که از ارزشی درونی برای او برخوردار است. رقابت او را بر می انگیزد و تا رسیدن به مقصود مخالفت او را از تلاش باز نمی دارد. زن آرتمیس که وارد یک حرفه ی امدادی یا زمینه ی حقوقی شده است به طور معمول آرمانی داشته که بر انتخاب او تأثیر گذاشته است. اگر او به تجارت مشغول باشد احتمالاً با محصولی که آن را باور داشته یا شاید محصولی که به او کمک کرده تا به انجام آنچه میخواهد بپردازد آغاز به کار نموده است.
اگر او در یک حوزه ی خلاق به کار میپردازد به احتمال زیاد دیدگاه شخصی خود را بیان میکند اگر وارد سیاست شده باشد مدافع قضیه ای است که اغلب با موضوعات مربوط به محیط زیست یا فمنیستی ارتباط دارد اگر او برای آنچه مهارت دارد پاداش بگیرد موفقیت جهانی - شهرت قدرت یا پول ممکن است به او برسد. هر چند دلسبتگی هایی که بسیاری از زنان آرتمیس دنبال میکنند از هیچ گونه ارزش اقتصادی برخوردار نیست و به ایجاد یک حرفه منجر نمیشود یا بر شهرت یا درآمد او نمی افزاید. بر عکس گاهی اوقات آن دلبستگی آن قدر شخصی یا پرت است که عدم موفقیت جهانی و نبود روابط تضمین میشود. با این حال پیگیری هدف به طور شخصی برای عنصر آرتمیس در زن رضایت بخش است به طور مثال مدافع یک عمل محکوم به شکست اصلاح گری که مورد قدردانی قرار نمی گیرد، «صدایی که در بیابان فریاد میزند و به نظر نمی رسد کسی به آن اعتنا نماید به احتمال زیاد یک زن آرتمیس است همین طور او ممکن است هنرمندی باشد که بدون حمایت یا موفقیت اقتصادی به کار کردن ادامه میدهد در مورد هنرمند آفرودیت با تأثیر خود بر خلاقیت و تأکید بر تجربه ی درونی به آرتمیس می پیوندند.
از آنجا که زن آرتمیس یک زن غیر سنتی است تعارضهایی درون خودش یا با دیگران ممکن است پدیدار شود که میتواند تلاشهای او را از کار بیندازد. به طور مثال اگر خانواده ی او آرزوهایش را برای یک دختر نامناسب در نظر بگیرند آنچه او خواهان انجام آن است ممکن است برای وی غیر مجاز باشد. انتخاب حرفه ای که او میخواهد آن را دنبال کند ممکن است درست تا همین دوران اخیر به روی زنان بسته شده باشد.
اگر او بسیار زود برای جنبش زنان متولد شده باشد ممکن است به واسطه ی موانع و نبود حمایت شکست خورده و روحیه ی آرتمیس او خرد شده باشد.
زنان آرتمیس از روحیه ی پیوند جویی با زنان دیگر برخوردارند، مانند خود الهه که خودش را با همراهان نومف خویش احاطه کرده بود زنان آرتمیس معمولاً دوستی های خود را با زنان دیگر بسیار با اهمیت در نظر میگیرند. این الگو به دوره ی دبستان باز میگردد آنها از بهترین دوستانی برخوردارند که با آنها در هر چه که در زندگیشان با اهمیت بوده است سهیم شده اند و سرانجام دوستی آنها ممکن است در تمام دهه های زندگی ادامه یابد.
در دنیای کار زنان آرتمیس به آسانی با شبکه های پیر دخترها هم پیمان میشوند. گروه های حمایتی شبکه هایی با زنان دیگر و برقراری روابط با زنان جوانتر به عنوان مشاور در زمینه ی فعالیتشان نمودهای طبیعی کهن الگوی خواهر هستند.
حتی زنان آرتمیسی که فرد گرا هستند و از گروه ها دوری میورزند تقریباً همیشه از حقوق زنان حمایت میکنند این حالت میتواند بازتاب دهنده ی نوعی وابستگی با مادرانشان باشد که از طریق آن نوعی آگاهی و همدردی را برای سرنوشت زنان در جهان پرورش داده اند یا این حالت ممکن است مربوط به آرزوهای تحقق نیافته و ناکام مادران آنها باشد بسیاری از زنان آرتمیس در دهه ی ۱۹۷۰ آن چیزی بودند و به انجام کاری میپرداختند که شاید مادران خودشان میخواسته اند باشند یا به انجام آن بپردازند اما نمی توانستند سالهای افزایش زاد و ولد بعد از جنگ جهانی دوم که مادران آنها جوان بودند به آرتمیس اجازه ی ابراز چندانی نمی داد. اغلب یک مادر حمایت گر که دختر فمنیست خود را تحسین میکند میتواند جایی در سابقه ی یک زن آرتمیس یافت شود.
طبيعتاً بسیاری از زنان آرتمیس هواداران فمنیست دارند - اهدافی که فمنیستها از آن حمایت میکنند به نحو مؤثری در دل مخاطبان راه مییابد. زن آرتمیس معمولاً احساس میکند که با مردان برابر است؛ او با آنها رقابت نموده و اغلب احساس میکند نقش قالبی که برای او در نظر گرفته شده تا ایفا نماید غیر طبیعی است. پنهان کردن توانایی هایش نگذار یک مرد بداند که تو چقدر باهوشی» یا «بگذار مرد مشاجره یا بازی تنیس را ببرد - خلاف طبیعت اوست.
زن آرتمیس ممکن است در باقی نگهداشتن پاکدامنی ابدی مانند الهه باشد، تمایلات جنسی او پرورش نیافته و ابراز نشده باقی میماند هر چند در دوران معاصر این الگو کمیاب است. به احتمال بیشتر زن آرتمیس در دوران بزرگسالی تجارب جنسی را
به عنوان بخشی از گرایش خود برای کاویدن و آزمودن ماجراجویی های جدید کسب کرده است.
تمایلات جنسی زن آرتمیس ممکن است مانند تمایلات یک مرد سنتی دلبسته به کار باشد. برای هر دو روابط در درجه ی دوم اهمیت قرار دارند درگیری با شغل طرحی خلاق یا هدف در درجه ی اول است. پس از آن رابطه ی جنسی به جای اینکه نمود بدنی صمیمیت عاطفی و تعهد باشد انگیزشی که هرا فراهم میکند یا غریزه ای که به طور عمیق بیانگر طبیعت نفسانی خود اوست که برای آن آفرودیت مورد نیاز است - نوعی ورزش مفرح یا تجربه ی بدنی است.
اگر زن آرتمیس هم جنس باز باشد معمولاً عضو یک شبکه یا اجتماع هم جنس باز است. اگر چه زن آرتمیس دگر جنس گرا و هم جنس گرا هر دو روابط قوی و با اهمیتی با دوستان زن دارند زن آرتمیس هم جنس باز ممکن است صمیمیت جنسی را به جای دلیلی برای رابطه به عنوان بعد دیگر دوستی در نظر بگیرد.
زن آرتمیس هم جنس باز ممکن است معشوقی آینه ای داشته باشد رابطه ای تقریباً همچون دوقلوهای همسان یا ممکن است به سوی یک شخص نومف گونه لطیف تر زنانه تر از خودش با شخصیتی نامتمایزتر کشیده شود. او همانند همتای دگر جنس گرای خود از روابطی که در آن تحت تسلط یک شریک «والدگونه» درآمده یا توسط او مهار شود یا روابطی که در آن انتظار میرود تا نقش یک والد را ایفا نماید خودداری میکند.
ازدواج در سالهای نخستین بزرگسالی که زن آرتمیس غرق در کار یا اهداف خویش است اغلب دور از ذهن است گذشته از این سروسامان گرفتن برای آرتمیس در حرکت کشش چندانی ندارد اگر او جذاب و محبوب باشد ممکن است به روابط متعدد تن بدهد و به راحتی نه تنها با یک مرد بلکه با مردان مختلفی بیرون برود. حتی ممکن است با مردی که در اولویت برای ازدواج با اوست زندگی کرده باشد. اما با این حال مجدد باقی بماند هنگامی که او ازدواج میکند همسر وی اغلب یک همکلاسی همکار یا رقیب مرد است.
ازدواج او به طور معمول از کیفیت برابر نگر برخودار است در دوره ی کنونی او احتمالاً بر آن است تا نام خودش را حفظ نماید و همین که ازدواج کرد آنرا به نام همسرس تغییر ندهد.
الهه آرتمیس یک برادر دو قلو بنام آپولو داشت خدای چند چهره ی خورشید آپولو همتای مرد آرتمیس بود؛ قلمروی او شهر بود و قلمروی ارتمیس بیابان خورشید از آن او بود و ماه از آن آرتمیس رمه های اهلی برای او بود و حیوانات وحشی و رام نشده برای آرتمیس او خدای موسیقی بود و آرتمیس خدای الهام بخش رقصهای دایره روی کوه ها به عنوان یک المپی نسل دوم آپولو به جای اینکه در نسل پدرها باشد در نسل پسرها بود او از یک سو با عقل گرایی و قوانین پیوند داشت. از سوی دیگر در مقام خدای پیشگویی کاهنه های او در دلفی پیشگویی میکردند با بی خردی مربوط بود آپولو همانند خواهرش دو جنسیتی است. هر یک برخی ویژگیها یا دلبستگیهایی داشتند که به طور معمول با جنس مخالف ارتباط دارد. دو گانگی آرتمیس - آپولو الگویی است که به رایج ترین نحو در روابطی دیده میشود که زنان آرتمیس با مردانی دارند که دوستان همکاران یا شوهران آنها میباشند. علاوه بر این زن آرتمیس اغلب به سوی مردی جذب میشود که شخصیت او دارای یک جنبه ی زیبایی شناسانه خلاق شفا بخش یا موسیقیایی باشد.
کار او ممکن است در حرفه های امدادی یا در یک زمینه ی خلاق باشد. او به طور معمول همتای عقلانی وی با دلبستگیهای مشترک یا مکمل است. یک نمونه از رابطه ی آرتمیس - آپولو رابطه ی جین فوندا (۱۹۰) بازیگر حامی فعال و طرفدار تناسب اندام و شوهرش تام هیدن (۱۹۱) (سیاستمدار آزادی خواه است.
یک زن آرتمیس هرگز مجذوب مردان غلبه کننده و روابط من تارزان توجین نمی شود به روابط مادر و پسری نیز علاقه مند نیست. او از مردانی که اصرار دارند محور زندگی او باشند دوری میکند. او با بلند ایستادن از نظر روان شناختی همانطور که خود الهه از نظر بدنی چنین بود تلاش کردن برای ایفای نقش «زن کوچک را خنده آور احساس میکند.
رابطه ی آرتمیس - آپولو و دلبستگیهای بیرونی اغلب دست در دست هم پیش می روند. هر دو شریک ممکن است اسکی باز یا دونده و هوادار تناسب اندام باشند. اگر یک زن آرتمیس دوستدار فضای باز نتواند در مسافرت با کوله پشتی اسکی کردن یا هر چه به انجام آن عشق میورزد با یک شریک سهیم شود ممکن است احساس کند که عنصر ضروری رابطه مفقود میباشد.
رابطه ی آرتمیس - آپولو ممکن است به یک ازدواج غیر جنسی و مطبوع بینجامد که در آن دو شریک بهترین دوستان یکدیگر هستند به عنوان نمونه، برخی زنان آرتمیس حتی با مردان هم جنس باز ازدواج میکنند و به رفاقت و استقلالی که هر شریک در چنین رابطه ای برای دیگری امکان پذیر مینماید بها میدهند یک زن آرتمیس ممکن است بهترین دوست شوهر سابق خود باقی بماند که هنگامی که عاشق زنی دیگر از نوعی متفاوت شد ازدواج برادر و خواهری را رها نمود.
برای اینکه زن آرتمیس از یک عنصر جنسی ژرف و با اهمیت در ازدواج خود برخوردار باشد الهه ی دیگر - آفرودیت - باید نفوذ داشته باشد. و برای اینکه ازدواج یک رابطه ی تک همسری و متعهدانه باشد هرا نیز باید در زن حاضر باشد. بدون این دو الهه ی دیگر رابطه ی آرتمیس - آپولو به آسانی تبدیل به رابطه ی برادر - خواهری میشود.
علاوه بر الگوی روابط بین همتایان الگوی رابطه ای متداول دیگر برای زنان آرتمیس رابطه با مردانی است که آنها را پرورش میدهند چنین مردی کسی است که مسائل را برای او مسلم میکند این مرد به او می آموزد تا نسبت به احساسات با ملاحظه و حساس باشد و اغلب اوست که میخواهد بچه دار شوند.
روابط کمتر سازگارانه یا مکمل که زنان آرتمیس در آن وارد میشوند اغلب تعارضهای نخستین بین پدر و دختر را تکرار میکند چنین شوهری از آرزوهای او حمایت نمیکند او را متزلزل نموده و مورد انتقاد قرار میدهد. زن آرتمیس همان طور که نسبت به پدر خود جسور و پیگیر بود در مورد حرفه ی خود نیز چنین است. با این حال عزت نفس او متأثر میشود در غیر این صورت روحیه ی او تضعیف شده و سرانجام خود را با ایده ی همسرش درباره ی اینکه چگونه باید باشد تطبیق می دهد.
یا همانند اسطوره ی آرتمیس و آریون زن آرتمیس ممکن است دلباخته ی مردی نیرومند شود آنگاه ممکن است از بیرون نگاه داشتن عنصر رقابت گری از رابطه ی خود ناتوان بوده و به این ترتیب رابطه را از بین ببرد. اگر مرد به قدری شهرت دست یابد و او به جای اینکه برای او شادمان باشد از موفقیت او برنجد و راهی برای خدشه دار کردن آن بیابد آنگاه این رقابت گری عشق مرد را نسبت به او از بین خواهد برد یا ممکن است رقابت گری مرد عشق او را نابود نماید. به طور مثال مرد ممکن است نسبت به موفقیتهای او طوری واکنش نشان دهد که گویی زن از او برده یا او را پشت سرگذاشته است. اگر هیچ کدام نتوانند به رقابت پایان دهند هر نوع چالشی که بین آنها پدید می آید از مسابقه ی اسکی تا یک بازی را می دو نفره احتمالاً به نحو مرگباری جدی قلمداد خواهد شد.
مردانی که آرتمیس برایشان زن هم نوع من است اغلب همچون یک روح دو قلو یا خویشاوند - همتای زنانه ی خودشان به سوی او جذب میشوند. یا ممکن است آنها به سمت روحیه ی مستقل و جسور و قدرت اراده ی او که ممکن است در خودشان پرورش نیافته باشد جذب شوند یا ممکن است آنها همچون تصویری از پاکی که با آرمانی در خودشان هماهنگ است به سوی او کشیده شوند.
درونمایه ی دو قلو بودن زمینه ی بیشترین کشش مشترک است در اینجا مرد به سوی همتای زنانه ی خود همتایی که با او احساس طبیعی بودن میکند کشیده میشود کسی که میتواند او را در هنگام پیگیری آنچه وی را به چالش می طلبد در کنار خود داشته باشد.
مردی که در آرتمیس ویژگیهای تحسین برانگیزی را میبیند که در خود او پرورش نیافته است به طور معمول به سوی قدرت اراده و روحیه ی مستقل او کشیده میشود. او زن آرتمیس را به خاطر ویژگیهایی که غیر» زنانه در نظر گرفته میشود به عرش اعلا میرساند زن آرتمیس به خاطر قوتهایش برای او زیباست. زن آرمانی او به واندرومن (۱۹۲) میماند که به صورت دیانا نام رومی آرتمیس تغییر قیافه داد. هنگامی که پسر من هشت ساله بود به طور اتفاقی شنیدم که دوست او به نحو تحسین آمیزی از شاهکارهای یک دختر جسور سخن میگوید او دوست دختر خود را صریح و دلیر میدید دختری که او میتوانست برای اینکه به نجاتش بیاید روی او حساب کند. اگر کسی با من درگیر شود او را صدا میزنم و او ظرف یک دقیقه آنجا خواهد بود. به عنوان یک روان پزشک هنگامی که مردانی که آرتمیس را به عنوان یک تصویر آرمانی در ذهن دارند از شاهکارها یا دستاوردهای زنانی که به آنها عشق می ورزند سخن میگویند همان آهنگ تحسین و همان افتخار به خاطر پیوند با این زنان را شنیده ام
نوع سوم مردان به سوی پاکی آرتمیس بکر بودن و همسانی او با طبیعت دست نخورده کشیده میشوند در اسطوره شناسی یونانی تجسم این کشش هیپولیتوس است جوان زیبایی که خودش را وقف الهه آرتمیس و زندگی در تجرد نمود پاکدامنی او آفرودیت الهه ی عشق را رنجاند که بعد از آن یک سری رویدادهای غم انگیز را به جریان انداخت. اسطوره ای که آن را در فصل آفرودیت توصیف خواهم کرد. چنین مردانی که به سوی زنانی کشیده میشوند که به پاکی آرتمیس به نظر می رسند - از تمایلات جنسی خاکی آزرده میشوند آنها ممکن است همچون هیپولیتوس جوان در پایان نوجوانی یا اوایل بزرگسالی بسر ببرند و خودشان بدون تجربه ی جنسی باشند.
زن آرتمیس به سختی یک نوع مادر زمین است و باردار شدن یا پرستاری از کودک او را ارضا نخواهد کرد. در واقع ممکن است حاملگی برای زن آرتمیسی که میخواهد از اندامی ورزشکارانه زیبا یا پسرانه برخوردار باشد تنفر آور باشد. او کشش غریزی نیرومندی برای مادر بودن احساس نمیکند برای این کشش دیمیتر باید حاضر باشد اما با این حال کودکان را دوست دارد.
هنگامی که زن آرتمیس کودکانی از آن خود دارد اغلب مانند خرس ماده که نماد اوست مادر خوبی است. او از آن دست مادرانی است که استقلال را پرورش میدهد و به فرزندان خود می آموزد چگونه از خود مراقبت نموده و در همان حال میتواند در دفاع از آنها درنده خو باشد برخی فرزندان زنان آرتمیس عقیده دارند که مادرانشان برای آنها تا پای مرگ مبارزه خواهند کرد.
زنان آرتمیس از اینکه کودکانی از آن خودشان نداشته باشند ناراحت نیستند و نوع ویژه ای از انرژی مادری را صرف میکنند که میتواند همچون نیروی مادری یک خاله ی جوان در ارتباط با کودکان افراد دیگر باشد. مشاور دختری پیشاهنگ نامادری یا عضو خواهران بزرگ آمریکا بودن چنین فرصتهایی را فراهم می آورد. آنها در این نقشها همانند الهه آرتمیس هستند که دختران را در آستانه ی زن بودن حمایت میکردند.
مادران آرتمیس با حسرت به زمانی که فرزندانشان نوزادان یا نوپایان وابسته ای بودند به گذشته نگاه نمیکنند در عوض آنها به زمانی که فرزندانشان مستقل تر خواهند بود به پیش مینگرند پسران یا دختران فعالی که اکتشاف را دوست دارند در می یابند که مادران آرتمیسشان آنها را با اشتیاق همراهی میکنند. یک مادر آرتمیس هنگامی که کودکی با یک مار بی زهر به خانه میآید خوشحال میشود و با شادی با فرزندانش به اردو یا اسکی میرود.
اما دردسر هنگامی ایجاد میشود که زن آرتمیس کودکی وابسته و منفعل دارد.
تلاش بسیار زود هنگام برای پرورش استقلال ممکن است به وسیله ی افزایش دادن چسبندگی مسائل را برای چنین کودکانی بدتر کند کودک ممکن است احساس طرد شدن کند و اینکه برای برآورده کردن استانداردهای مادر آرتمیس خود به قدر کافی خوب نیست.
سال های میانی
یک زن آرتمیس بین سنین سی و پنج و پنجاه و پنج اگر از هیچ جنبه ی الهه ی دیگری در زندگی خود برخوردار نباشد ممکن است خودش را در بحران میان سالی بیابد. آرتمیس الگویی است که با زن جوان هدف گرایی که قاطعانه هدف انتخابی خود را دنبال میکند بسیار سازگار است اما در میان سالی ممکن است تغییری رخ دهد. اکنون بیابانهای خارج از نقشه ی کمتری برای او وجود دارد تا به اکتشاف آنها بپردازد. او یا در دستیابی به اهداف مورد آماج خود موفق شده و به ثبات رسیده یا شکست خورده است.
میان سالی زن آرتمیس ممکن است خبر از یک دوره ی تامل آمیزتر نیز بدهد که به درون خود توجه میکند و بیشتر از آرتمیس در مقام الهه ی شکار از آرتمیس در مقام الهه ی ماه تأثیر میپذیرد رویاها و خیالبافیهای مربوط به یائسگی ممکن است یک زن برون گرای آرتمیس را برانگیزد تا به درون خود سفر کند. در این سفر او با اشباحی از گذشته ی خود روبرو میشود و اغلب آرزوها یا احساساتی که مدتها از آنها چشم پوشی شده کشف میکند این انگیزه ی مربوط به یائسگی برای درون گرایی با هکاته مربوط است عجوزه ی پیری که الهه ی ماه تاریک اشباح و چیزهای مزمور بود هکاته و آرتمیس هر دو الهه ی ماه بودند که روی زمین میگشتند. پیوند دو الهه در زنان آرتمیس مسن تری دیده میشود که خطر وارد شدن در حوزه های روحی روان شناختی یا معنوی را با همان احساس اکتشافی که به عنوان زنانی جوانتر در فعالیتهای دیگر داشتند میپذیرند
عجیب نیست که ویژگیهای آرتمیس یک زن در دوران پیری دوام داشته باشد. پرکاری جوانی او هرگز باز نمی ایستد او آرام نمیگیرد؛ ذهن یا بدنش - اغلب هر دو - در حرکت است. او مسافری است که طرحهای جدید یا کشورهای خارجی را کندوکاو می کند او وابستگی خود را با جوانان و توانایی جوان اندیشیدن حفظ میکند که وی را از احساس «میان سالی در میانه ی عمر یا پیری در اواخر زندگی حفظ می نماید. دو زن مشهور در کالیفرنیای شمالی تجسم این جنبه ی آرتمیس هستند. یکی معلم طبیعت دان الیزابت ترویلیگر (۱۹۳) که اکنون در دهه ی هفتاد عمر خود گروه هایی از کودکان مدرسه را در مرغزارها بیشه ها نهرها و کوهها هدایت میکند. او هیجان زده نوعی قارچ کمیاب را که نیمی از آن نزدیک ریشه های درخت پنهان است جستجو میکند یک مار زیبا را بالا نگه میدارد و به گیاهان خوردنی بر دامنه ی تپه اشاره میکند از کنار کاهوی معدنی میگذرد تا آن را بچشد در همه ی لحظات او نسلهای متوالی کودکان و همین طور بزرگسالان پذیرا را در شور و شوق خود سهیم می کند و آنها را با شگفتیهای طبیعت سر ذوق می آورد.
دومین آرتمیس سالخورده پری مانند فرانسیس هورن (۱۹۴) است که کاوشهایش او را به طبیعت انسان رهنمون کرد او در هفتاد سالگی دکترای خود را در روان شناسی دریافت نمود؛ در هفتاد و پنج سالگی کتاب من یک چیز را می خواهم (۱۹۵) (۵) منتشر نمود یک زندگی نامه ی خود نوشت که در آن کاوشهای خود را روی نقشه نشان میدهد و یادآور میشود که آن چه یافت از ارزشی دیرپا برخوردار است. جورجیا اوکف (۱۹۶) شناخته شده ترین زن هنرمند آمریکایی در دهه ی نود زندگی خود همانند تمام عمرش همچنان مثالی برای آرتمیس بود. او نسبت به ساوت وست (۱۹۷) رام نشده شور و شوق و پیوندی روحانی داشت آمیخته با جدیت نسبت به تصمیم خود که از طریق آن به اهداف زندگی خویش دست یافت. نقل میشود که اوکف میگفت من همیشه میدانستم چه میخواهم - در حالی که بیشتر مردم نمی دانند (۶) او با خود فکر میکرد که موفقیت وی شاید ناشی از تمایل به خشم بوده است که منجر به گیر آوردن هر چیزی میشد که پیش می آمد و من می خواستم اوکف آرتمیس گونه به روشنی بدون خطا هدف گیری کرد و به آنچه می طلبید دست یافت.
در سال ۱۹۷۹ اوکف در نود و دو سالگی تنها زن زنده ای بود که در «مهمانی شام» جودی شیکاگوی هنرمند شرکت داشت تکریمی با وسایل میز غذا خوری چینی و قلاب دوزی برای سی و نه زن مهم تاریخ بشقاب اوکف دور از میز بالاتر از بشقابهای دیگر قرار داشت که از نظر شیکاگو آرزوی تقریباً موفقیت آمیز او کف را برای آنکه به تمامی زنی از آن خود باشد، نمادین می کند» (۷).