در هفتمین مقاله از سری مقالات شناخت انواع مردان بر اساس روایت خانم شینودا بولن که انواع کهن الگوهای مردانه و زنانه را بر اساس روانشناسی تحلیلی یونگی معرفی می کند ، برآنیم که کهن الگوی هفایستوس مبتنی بر کتاب شناخت انواع مردان از انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی بررسی کنیم .
هفایستوس آهنگر - صنعتگر، مخترع و گوشه گیر
هفایستوس به عنوان کهن الگو نماد خواست عمیق انسان است برای ساختن و خلق چیزهای تازه ای که کارآیی دارند و زیبا هستند. همایستوس از المپ طرد میشود چون در قلمرو زئوس که در آن قدرت و شکل ظاهری مهم است از ارزش زیادی برخوردار نیست. او پس از طرد شدن به دنیای زیرین میرود و در آنجا کارش را شروع میکند ویژگیهای او در فرهنگ پدر سالار بی ارزش شمرده میشود و مردانی که این ویژگیها را دارند برای رسیدن به موفقیت در این دنیا با مشکل مواجه هستند.
هفایستوس فرمانروا
هفایستوس که رومی ها او را ولکان مینامند در میان اهالی المپ کهن الگوی صنعت و کار با فلزات است. او با آتش سروکار دارد و کنترل نیروهای آتشین و مخرب را به عهده گرفته است واژه ی همایستوس در زبان یونانی به معنای آتش است.
چهره ی ظاهری او مردی است خشن با گردنی عضلانی و سینه ای پرمو او در میان فرمانرواهای دیگر از همه ناراحت تر و عصبانی تر است شکل ظاهری او حالتی عجیب دارد و توسط پدر و مادرش طرد شده است همایستوس در عشق شانس ندارد اما خلاقیت در او موج میزند.
تبارشناسی و اسطوره شناسی
هفا یستوس از مادر باکره ی خود هرای غمگین زاده شده است. او با پاهایی شبیه به گرز به دنیا آمد هرا پس از دیدن شکل ظاهری فرزندش او را از کوه بلند المپ به پایین پرت میکند در شکل دیگری از داستان تولد او زئوس را خشمگین میکند و این زئوس است که هفایستوس را از کوه بلند المپ به پایین پرت میکند همایستوس توسط دو پری دریایی به نامهای تیتس و یورینوم نجات داده میشود که مراقبت از هفایستوس را برای مدت نه سال به عهده میگیرند هفایستوس از آنها کار کردن با فلزات را یاد میگیرد و جواهراتی زیبا برای نامادری هایش می سازد.
هفایستوس صنعتگر
هفایستوس هنرمند خلاق المپ است. او برای هرا تختی طلایی میسازد و هرا با افتخار روی آن مینشیند. این تخت در حقیقت دامی است برای هرا چون به محض آن که هرا روی آن مینشیند گرفتار ریسمانهایی نامرنی میشود و بین زمین و آسمان معلق می ماند. هرا به این شکل در میان همه ی اهالی المپ تحقیر میشود گفته میشود هفایستوس به این دلیل این کار را انجام می دهد که هرا از همه پنهان کرده بود که مادر اوست در شکل دیگری از داستان آمده است که هفایستوس برای آزاد کردن هرا از آفرودیت یا آتنا میخواهد که با او ازدواج کند.
هفایستوس با دو نامادری اش در عمق دریاها زندگی میکند ،آرس برادر هفایستوس به دریاها سفر میکند تا او را به زور برای آزاد کردن مادرش ببرد اما هفایستوس با پرتاب کردن آتش از خود محافظت میکند سپس دیونوسوس کهن الگوی خوشی و لذت موفق میشود او را مست کند هسیود در کتابش تئوگونی آورده است که هفایستوس سازنده و مخترع پاندور است. در اسطوره های یونانی آمده است که نسل انسانها از یک مرد به وجود آمد. زئوس آتش را از این نسل نهان میکند سپس پرومتوس جرقه ای از آتش را میدزدد و آن را به انسانها میدهد این مسئله باعث عصبانیت زئوس میشود او از هفایستوس میخواهد که زنی را درست کند و او را میان انسانها میفرستد تا باعث بدبختی و سردرگمی در میان انسانها شود همایستوس قصرهای زیبایی برای اهالی المپ ساخته است برای زئوس صاعقه و چوگان شاهی را درست کرد و برای آپولو ارابه ای طراحی کرد که می توانست در آسمانها پرواز کند برای آرتیمس و آپولو تیرهایی درست کرد برای دیمیتر داسی به عنوان سلاح ساخت برای آتنا سلاح های دیگری درست کرد برای آشیل سپری طراحی کرد و برای هارمونیا گردنبندی زیبا ساخت تا روز عروسی آن را به گردنش بیندازد. او هم چنین برای خود خدمتکاران طلایی زیبایی ساخت که میتوانستند حرف بزنند و هر آنچه به آنها دستور می داد را انجام بدهند.
عاشق مطرود که به او خیانت شده
کهن الگوی همایستوس
همان طور که همایستوس از کوه المپ به پایین پرتاب شد ویژگیهای همایستوسی در جوامعی که به قدرت منطق و همرنگ دیگران بودن اهمیت داده میشود مطرود به حساب میآید. در چنین فرهنگی تمام ویژگیهای زمینی بی ارزش به شمار می آید و سرکوب میشود احساسات عاشقانه غرایز ویژگیهای زمینی و مواردی از این دست در مردان و زنان همگی از کهن الگوی هفایستوس بر می خیزد .
هفایستوس در کودکی توسط پدر و مادرش طرد شد پدر او زئوس بود که با کمک صاعقه از کوه المپ بر جهان فرمانروایی می کرد و مادرش هرا ملکه ی آسمانها بود همایستوس در بزرگسالی نیز از المپ دور بود و دل خوشی از آن نداشت. زمانهایی که او به المپ سفر میکند یا تحقیر میشود و یا مست است. او توانایی دارد با به کار بردن آتش و استفاده از ابزاری که در اختیار دارد مواد اولیه را به وسایلی زیبا تبدیل کند این الگوی زندگی به کهن الگوی خلاقیت و کار مربوط میشود. این خلاقیت از کوه های مرتفع المپ به روی زمین آمده است و آسیب دیدگی صاحب آن یعنی هفایستوس را نشان میدهد.
هنگامی که این کهن الگو بیدار میشود زیبایی خود را در کارهای دستی نشان میدهد در این صورت بیداری درونی به شکل زیبایی بیرونی بروز می کند و چیزی که در درون وجود دارد شکلی عینی و بیرونی به خود می گیرد.
میکل آنژ در این مورد میگفت که او مجسمه های زیبایش را در قطعات سنگ نتراشیده میبیند و با تراشیدن این سنگها این پیکره های زیبا را که محبوس شده اند آزاد میکند هنگامی که کهن الگوی همایستوس در مرد (یازنی) بیدار شده است آنچه را که در عمق درون احساس میکند در دنیای بیرون خلق میکند و به آن شکل میدهد.
آتش پنهان و آهنگری
آتشی که هفایستوس آن را به کار میبرد آتشی است که در زمین نهان است؛ درست مثل آتش کوههای آتشفشان این آتش پنهان استعاره ای است برای احساسهای گرم درونی که خود را به شکل روابط نزدیک یا خشم و عصبانیت نشان می دهد.
این احساسات که در افراد درونگرا وجود دارد ممکن است ناگهان به سطح بیاید. هنگامی که این نوع احساسات را با شخص دیگری در خلال صحبت در میان میگذاریم او با شگفتی میگوید اصلاً فکر نمی کردم چنین احساسی داشته باشی .
کهن الگوی هفایستوس موجب میشود مرد یا زن خیلی درباره ی احساسات درونی اش حرف نزند او ترجیح میدهد در تنهایی این احساسات مواجه شود یا آنها را در کارهایش عیان کند برای مثال معماری که در آرزوی خانه ای آرام و دوست داشتنی است این احساس را در طرحی که میزند نشان میدهد نقاش اکسپرسیونیست چیزی را که جست و جو میکند روی بوم نقاشی می آورد و حتی ممکن خشم و دردی را که درونش وجود دارد روی بوم نقاشی کند.
این آهنگری یعنی تبدیل و ترجمه ی احساسات درونی در دنیای بیرون و بیان آن در این دنیا بسیاری از هنرمندان دوست دارند زمان زیادی را تنها در کارگاه های خود بگذرانند.
عشق های ناتمام میتواند به آتش هفایستوس دامن بزند و این آتش میتواند انگیزه ای باشد برای کارهای خلاق هنرمندان .
صنعتگر معلول
همان طور که اشاره شد هفایستوس تنها کهن الگوی ناقص در میان کهن الگوهای کامل دیگر است به دلیل این که پاهای او مانند گرز بود مادرش پس از تولد او را از کوه المپ پایین انداخت در اسطوره ها چنین آمده که پدرش زئوس به دلیل عصبانیت او را از کوه المپ پایین انداخت و به این شکل هفایستوس فلج شد.
این معلولیت جسمی همایستوسی را نمیتوان با آسیبها و زخمهایی که توسط پدر و مادر او ایجاد شده است بی ارتباط دانست. به همین دلیل هفایستوس کهن الگوی صنعت شد تا این زخمهای درونی عاطفی را بهبود ببخشد همایستوس کهن الگوی صنعتگر فلج هنرمند نویسنده درمانگر یا خالق زخم دیده ای است که خلاقیت او با زخمهای عاطفی همراه است.
صنعتگر هفایستوس شبیه به درمانگر زخم خورده ای است که از زخمهایش برای درمان انگیزه میگیرد و با درمان دیگران زخم های خودش هم درمان میشود همایستوس پاهایی معلول داشت و راه رفتن او باعث سرگرمی اهالی المپ بود. اهالی المپ او را به خاطر معلولیتش مسخره میکردند او نمیتوانست زیبا باشد به همین دلیل زیبایی را در چیزهایی که درست میکرد نشان می داد. پاهای او آن طور که باید عمل نمی کردند اما ساخته هایش به شکلی کامل و بی نقص کارآیی داشتند. مردان و زنان هفایستوسی دوست دارند کمال را در کارهایشان نشان بدهند آنها اعتماد به نفس و احترام به خود را به این شکل کسب می کنند و به همین شکل زخمهایشان درمان میشود و برای کار انگیزه ی لازم را پیدا میکنند .
جیمز هیلمن، نویسنده ی یونگی در این باره مینویسد: «پدر و مادر ما آسیبهای روانی به ما وارد میکنند هر کس زخم هایی در درون دارد که ریشه ی آن پدر و مادرش هستند. جالب است که پدر و مادرها هم از پدر و مادر خود زخمهایی دارند. به این ترتیب میتوان به این نتیجه ی روان شناسی رسید که خود پدر و مادر زخم خورده هستند. ما پدر و مادرمان را مسئول زخمهایی که داریم میدانیم رابطه ی زخمها و پدر و مادر به قدری نزدیک است که گاهی زخمهای ما نقش پدر و مادرمان را می گیرند. زخم های ما میتوانند پدر و مادر فرزندان و نسل بعدی ما باشند. هنگامی که کهن الگوی هفایستوس در شخصیت مردی نقش اصلی را بازی میکند او ممکن است از الگوی صنعتگر معلول پیروی کند و زخمها و طرد شدنش نقش پدر و مادر خلاقیتش را به عهده بگیرند. این اتفاق فقط زمانی رخ میدهد که مرد مورد نظر در زندگی اش مثل هفایستوس شخصیتی به عنوان پدر و مادر داشته باشد که از او مراقبت کنند تا او بتواند مهارتهایش را در خلاقیت پرورش بدهد.
نگهدارنده ی آرامش در خانواده
هنگامی که همایستوس در کودکی از کوه المپ به پایین پرتاب شد دچار معلولیت دائمی شد در خانواده های پرمشکل گاهی یکی از فرزندان نقش نگهدارنده ی آرامش را در خانواده بازی میکند معمولا او کودکی است حساس در المپ این کودک کسی نبود جز هفایستوس در ابتدای کتاب ایلیاد میبینیم که درگیری میان پدر و مادر با پادرمیانی هفایستوس آرام میشود این اتفاق در بسیاری از خانواده ها رخ می دهد هفایستوس در این خانواده ها پیش خود فکر میکند اگر پدر عصبانی شود انتقام خشمش را از ما خواهد گرفت.»
هفایستوس و آفرودیت یگانگی کار با عشق و زیبایی
در ادیسه آمده است که آفرودیت کهن الگوی عشق و زیبایی با هفایستوس ازدواج میکند حاصل ازدواج آنها هیچ فرزندی نیست اما این ازدواج سبب یگانگی صنعت و زیبایی میشود در ایلیاد آمده است که هفایستوس با چریس یا همان «شکوه» ازدواج میکند در کتاب تئوگونی هسیود همسر هفایستوس اگلای معرفی میشود که شکل دیگری از آفرودیت است. در تمامی این موارد صنعت با زیبایی و شکوه ازدواج کرده است.
هفایستوس در سطوح روابط شخصی و کار خواستار یگانگی با آفرودیت است کهن الگوی هفایستوس به طرف زیبایی و عشق جذب می شود. او از زیبایی و عشق محروم است و به همین دلیل به دنبال آنها میرود زیبایی و عشق در درون هفایستوس غوغا در این روند جای زنانگی و مردانگی عوض میشود چرا که زیبایی و عشق است که میتواند هفایستوس را بارور کند و به او به پا میکند و میتواند به او انگیزه بدهد.
در این روند جای زنانگی و مردانگی عوض میشود چرا که زیبایی و عشق است که میتواند هفایستوس را بارور کند و به او انگیزه ی خلاقیت بدهد.
هفایستوس و آتنا یگانگی کار خلاق و هوش
همان طور که پیش از این نیز اشاره کردیم همایستوس به دنبال آتنا کهن الگوی خرد و صنعت نیز بود. یکی از فرزندان هفایستوس به نام اریکتونیوس به آتنا داده میشود تا از او مراقبت کند این فرزند جد تمامی پادشاهان افسانه ای آتن است.
آتنا که مراقبت از فرزند هفایستوس را به عهده گرفته است میداند چگونه کارها را باهوش و خرد کامل کند. خرد او از نوع خرد راهبردی است که میتواند بر اساس آن برنامه ریزی کند و برنامه های خود را مرحله به مرحله عملی سازد. آتناها در دنیای امروز میتوانند برای کسب و کار برنامه ریزی کنند و در بازار تجارت به موفقیتهای بزرگ برسند.
یگانگی هفایستوس و آتنا در روان مردان باعث میشود مرد بتواند کارهایش را به دنیا معرفی و ارائه کند. همین نکته باعث میشود مردان همایستوسی به دنبال زنان آتنایی باشند چنین زنانی کارهای خلاق شوهرانشان را به دنیا معرفی میکنند و راه هایی برای کسب درآمد از این کارهای خلاق پیدا میکنند مراقبت آتناگونه از هفایستوس نیز توسط این گونه زنان انجام می شود.
پرورش هفایستوس
پرورش این کهن الگو به زمان نیاز دارد دوری از جمع در تنهایی کار کردن استفاده از دستها و قوه ی خلاقیت از ویژگیهای هفایستوس است.
درون گرایی هفایستوس برای کودکان برونگرا که وابسته به دیگران هستند مهم است پدر و مادر میتوانند ویژگیهای هفایستوس را با دوره های سکوت در این نوع کودکان پرورش بدهند کار کردن با اسباب بازیهای خانه سازی و ساختن چیزهایی با گل میتواند شروع به کار گرفتن تجسم برای کار با دست باشد همراهی با کودکان در چنین دوره هایی میتواند ارزش این کار را به کودکان نشان بدهد نشان دادن ارزش کارهای خلاق به کودکان مهم است بزرگسالانی هم که دوست دارند ویژگیهای همایستوسی را در وجودشان پرورش بدهند نیز میتوانند از همین الگو پیروی کنند.
هنگامی که فروید یونگ را به دلیل اختلاف نظر طرد کرد و او را از جایگاه بهترین و نزدیکترین شاگرد خود به پایین پرت کرد یونگ وارد تاریک ترین دوره ی شخصیتی اش شد. در این دوره او با بلاتکلیفی و فشاری درونی روبه رو بود با این حال راهی برای دست یافتن به منابع خلاق هفایستوس در درونش پیدا کرد.
یونگ در این باره می نویسد:
اولین چیزی که به ذهنم میآمد خاطرات دوران کودکی یعنی حدود ده یازده سالگی بود در آن دوران با اسباب بازی های خانه سازی به بازی مشغول میشدم به یاد می آوردم که چگونه خانه ها و قلعه های کوچک میساختم و چگونه از تکه های شیشه برای آنها در و پنجره درست میکردم مدتی بعد از شن و ماسه برای ساختن این خانه ها استفاده میکردم این خاطرات را با هیجان و اشتیاق به یاد می آوردم پیش خودم فکر میکردم آن کودکی که این طور با اشتیاق زندگی میکرد هنوز هم در درونم وجود دارد. به عنوان یک مرد به نظرم غیر ممکن میرسید که پلی میان این فاصله ی زمانی بزنم در هر حال دوست داشتم با آن دوران ارتباط برقرار کنم و شور و شوقی که در آن دوران در من وجود داشت را زنده کنم این دوران میتوانست نقطه ی عطفی در زندگی ام باشد. احساس میکردم مسخره است که دوست دارم مثل دوران کودکی دوباره بازی کنم و شاد باشم .
با این وجود شروع کردم به جمع کردن سنگهای مناسب این سنگها را از ساحل و دریا جمع میکردم. با این سنگها دوباره مثل دوران کودکی قلعه و کلبه هایی ساختم .
هر روز بعد از نهار بازی خانه سازی را ادامه میدادم در طول این کار ذهنم شفاف و آرام میشد و در درون احساس خوبی داشتم درباره ی اهمیت کاری که انجام میدادم فکر میکردم به خودم میگفتم حالا که دهکده ی کوچکی ساخته ای و مثل کودکان این کار را ادامه میدهی میخواهی به کجا برسی؟ پاسخی برای این سؤال نداشتم در درون اطمینان داشتم که در حال کشف اسطوره ی خودم هستم بازی خانه سازی فقط یک شروع بود آن رؤیاهایی دیگری را در وجودم آزاد کرد که درباره ی آنها هم با دقت چیزهایی نوشته ام.
مرد همایستوسی
مرد هفایستوسی به شدت درون گراست برای دیگران سخت است که درک کنند درون او چه میگذرد. مرد همایستوسی به سختی ابراز احساسات میکند او میتواند به فردی تبدیل شود که گره های زیادی در احساسات خود دارد یا شخصی شود که خلاقیتهای زیادی دارد.
سالهای ابتدایی
کودک هفایستوسی برای مادرش چالشهایی سخت دارد چون انرژی زیادی در درون دارد و فوق العاده حساس است. او سکوتی دارد که آتش فشانی در زیر آن نهفته است و میتواند هر لحظه با درد و خشم منفجر شود به سادگی میتوان ذهن چنین کودکی را از آنچه در اطرافش رخ میدهد منحرف کرد در مقایسه با دیگر کودکان او شخصیتی سنگین دارد که ممکن است همین نکته روی بدن فیزیکی اش هم اثر بگذارد او ذهنی دارد که در اختیار خود اوست و به سادگی در کاری که به آن مشغول شده غرق میشود. معمولا اگر دیگران از او بخواهند به چیزی توجه کند نمیتواند به سخن آنان گوش بدهد.
اگر زندگی در سالهای اولیه برای این کودک سخت باشد و مثل هفایستوس نتواند مطابق خواسته های مادرش زندگی کند یا اگر بدشانسی بیاورد و در خانواده ای سوء استفاده کننده متولد شود ویژگیهای شخصیتی اش شدت می گیرند. او معمولا شاد نیست و نمی تواند به سادگی دیگران را جذب کند اگر او را به خاطر آنچه هست دوست نداشته باشند و نپذیرند، به سادگی به کودکی طرد شده تبدیل میشود.
در محیط دبستان معمولا تنهاست شخصیت او طوری نیست که به کانون فعالیتها تبدیل شود او بیشتر به دستگاه ها و چیزهای مختلف علاقه دارد تا افراد و اگر کسی بخواهد با او ارتباط برقرار کند باید این کار را از طریق آنچه او ساخته انجام بدهد. او در آنچه علاقه دارد غرق میشود و معلم یا مادرش برای جلب توجه او باید او را از علاقه مندی هایش دور کنند.
اگر او را به خاطر آنچه هست تحسین کنند اعتماد به نفس به دست میآورد چنین اتفاقی باعث میشود بتواند توانایی های خلاق خود را در زندگی به کار ببرد و از آنها استفاده کند.
پدر و مادر
هفایستوس در داستانهای اسطوره ای پسری طرد شده بود طرد شدن میتواند در سرنوشت هفایستوسی ها نقشی مهم داشته باشد. اگر کودک هفایستوسی مادری هرایی داشته باشد که به کودکش برای تقویت اعتماد به نفس خود نیاز داشته باشد و مطابق خواسته ها و انتظارات کودکش عمل نکند که معمولا مادران نارسیسی این گونه هستند ، به سادگی کودک را به دلیل کامل نبودن طرد میکند حال اگر این کودک نقصی هم داشته باشد این طرد شدن به طور کامل رخ خواهد داد. برای مادری که کودکش را برای تقویت اعتماد به نفس خود میخواهد کودکی ناقص میتواند مایه ی تمسخر دیگران باشد. به این ترتیب علاوه بر طرد کردن کودک به احساسات مادر نیز آسیب میرسد. اگر چنین مادری بتواند کودکش را به مرکزی درمانی بسپارد به سرعت چنین کاری را انجام میدهد و به این شکل کودک را فراموش میکند.
ممکن است سوء استفاده های پدر باعث وجود مشکل در این کودک شود همان طور که در یکی از روایت های اسطوره ای هفایستوس چنین اتفاقی رخ داد از آنجایی که پسر هفایستوسی دنبال چیزهایی که دیگران برای او میخواهند نمی رود میتواند به سادگی خشم پدر را برانگیزد؛ به ویژه اگر پدر به الکل معتاد باشد چنین پدری میتواند پسرش را به خاطر چیزی ساده مثل طرفداری از مادر کتک بزند همان طور که زئوس چنین کرد چنین سوء استفاده ای میتواند به نقص عضو یا آزردن احساسات کودک منجر شود.
حتی در خانواده های معمولی پسر هفایستوسی کمتر از سایر فرزندان مورد علاقه ی پدر و مادر است؛ چون بیش از دیگران جدی احساساتی و درون گراست. معمولا به دلیل موفق نبودن و آرزوهای بزرگ نداشتن از او انتقاد میشود و دائما او را با دیگر فرزندان مقایسه میکنند. پسر همایستوسی به دلیل مطرود بودنش نگران و ناراحت است.
بلوغ و نوجوانی
اگر جوان همایستوسی آن قدر خوش شانس باشد که خلاقیت خود را نشان بدهد و بتواند این توانایی را در وجودش تقویت کند جوانی و شروع بزرگسالی برای او دوره ای دوست داشتنی خواهد بود او در این صورت میتواند با کسانی معاشرت کند که این استعداد را در او تحسین میکنند و در این راه به او یاری میرسانند در این حالت او با نشان دادن کارهایش خود را به شکلی کامل ابراز میکند و میتواند دوستان و همراهانی داشته باشد.
ممکن است فرزند همایستوسی احساس کند عضوی واقعی از خانواده نیست در این صورت هنگام جوانی خانواده را ترک می کند تا پدر و مادر واقعی خود را پیدا کند افرادی که مانند او هستند از کار با دستهایشان لذت میبرند و خلاق و هنرمندند. اگر او در کودکی طرد شده باشد در نوجوانی دچار خشم و افسردگی خواهد شد و به دنبال انتقام گرفتن است. جوان هفایستوسی با برخوردهای فیزیکی انتقام نمیگیرد بلکه نقشه هایی میکشد تا افرادی که او را تحقیر کرده اند تحقیر کند یا به شکل هنرمندی ولگرد در میآید و عضو گروهی بزهکار میشود.
گاهی پیش میآید که هفایستوسیهایی که در کودکی مورد سوء استفاده واقع شده اند شروع میکنند به دستور دادن به اطرافیان شان؛ البته این کار را به صورت عمدی و آگاهانه انجام نمیدهند از آنجایی که هفایستوسی ها احساسات خود را سرکوب میکنند ممکن است این احساسات سرکوب شده را به صورت خشم نشان بدهند هفایستوسیها ترجیح میدهند حتی این را هم در وجودشان سرکوب کنند تا این که آن را نسبت به کسی یا چیزی نشان بدهند.
آنچه باعث نجات هفایستوسیها از افسردگیهای جدی میشود کار سخت و بدنی است. آنها ممکن است با تعمیر اتومبیل شان احساس آرامش و رهایی کنند یا خود را در کارهای دستی دیگری غرق کنند این نوع کارها به آنها کمک میکند که رشد کنند. در این شکل از کارهای دستی خلاقیت باید وجود داشته باشد.
دنیای کار
هفایستوس تنها کهن الگویی است که کار میکند محل کار او میتواند کارگاه استودیو یا آزمایشگاهش باشد. او چیزهایی زیبا و کاربردی می سازد؛ چیزهایی مثل سلاح سپر خدمتکاران طلایی یا حتی پاندورا .
هیچ مردی به اندازه ی مرد همایستوسی در کار غرق نمیشود در سالهای تحصیل در رشته ی پزشکی با مردان زیادی برخورد داشتم که دارای استعدادهایی با ویژگیهای هفایستوسی بودند برخی از آنها جراحانی خبره بودند که هرگز از کار خسته نمی شدند. یکی از این جراحان اعصاب عملهایی شش ساعته را به راحتی انجام میداد و یک بار به ما گفت که یکی از عمل های جراحی اش بیست ساعت به طول انجامیده است.
برخی از جراحان قلب هفایستوسی کلاً در بیمارستان زندگی میکردند آنها حتی هنگامی که عمل جراحی نداشتند، سعی می کردند تکنیکهای جدید جراحی را روی حیوانات آزمایش کنند درست مثل هفایستوس که خدمتکاری ساخت که جنسش از طلا بود و میتوانست کار کند این جراحان دوست داشتند کاری بکنند که اندام مرده ی انسانها دوباره جان بگیرد و مثل قبل کار کند مرد یا زن همایستوسی هنرمندی است که با دستهایش کارهای ظریفی انجام میدهد. چنین فردی کاملا درون گراست و خیلی استعداد معاشرتهای اجتماعی ندارد او را فقط به خاطر کارهایش میشناسند. آپولو یکی دیگر از کهن الگوهایی است که میان پزشکان رایج است. پزشکانی که آپولویی هستند در تشخیص بیماریها مهارت فوق العاده ای دارند چون میتوانند خیلی خوب روی فرضیه ها کار کنند.
هفایستوسیها معمولا خود را افرادی غریبه میدانند و کار کردن برای آنها ابزاری است که با آن احساسات درونی شان را نشان می دهند. نقاشها معمارها و مجسمه سازها نمونه هایی روشن از افراد هفایستوسی هستند آنها نیز به سادگی غرق کارشان میشوند و گذشت زمان را نمی فهمند.
کار برای هفایستوسیها بسیار بیشتر از شغلی برای درآمدزایی اهمیت دارد کار برای آنها رضایت درونی می آورد. کار و خلاقیت به زندگی آنها معنا میدهد مرد همایستوسی هر بار به دنبال کارهایی میرود که برایش چالش آفرین است و خلاقیتش را به کار میگیرد او با انجام چنین کارهایی ارضا می شود.
بسیاری از هفایستوسی ها آن قدرها هم خوش شانس نیستند. آنها باید در ابتدا کاری را پیدا کنند که دوست دارند آن را انجام بدهند. این افراد به تنهایی بهتر کار میکنند و سود مالی یا رقابت با دیگران به آنها انگیزه نمیدهد دنیای تجارت برای آنها دنیایی ناشناخته است آنها نمیتوانند کارهای خود را در دنیای تجارت بفروشند و معمولا از معرفی و ارائه ی کارهایشان عاجزند. همایستوسیها در دنیای امروز از مشکلات مربوط به کار بیکاری و افسردگی رنج میبرند.
روابط با زنان
زنان برای مردان همایستوسی مهم هستند زنان قدرت دارند به مردان همایستوسی انگیزه ی زندگی بدهند یا آنها را نابود کنند. ممکن است مرد همایستوسی به زنی نیاز داشته باشد تا منبع الهام بخش او باشد مهارتهای اجتماعی اش را بهبود ببخشد و کارهای او را به دنیا معرفی کند شخصیتهای مهم در زندگی مردان ،هفایستوسی زنان هستند. این زنان میتوانند مادر معلم رئیس یا صاحب گالری ای باشند که مرد همایستوسی کارهایش را در آنجا نمایش میدهد ،هوش جرأت جسارت و زیبایی زنان برای آنها مهم است.
اگر زنی بتواند عمق و حساسیت مرد همایستوسی را درک کند و به او انگیزه بدهد نقش مهمی در زندگی او خواهد داشت. معمولا رابطه ی میان این دو در این حالت سالها دوام خواهد داشت برای بسیاری از مردان همایستوسی چنین رابطه ای از اهمیت زیادی برخوردار است. درون گرایی مرد همایستوسی ممکن است به رفتارهایی نامناسب بینجامد بازیهای معمول میان مردان و زنان از جمله مواردی است که مرد همایستوسی از آن می گریزد.
مرد هفایستوسی یا بخش هفایستوسی در وجود مردان توانایی دارد چیزهایی خلق کند که از درون میجوشد. درون وجود چنین مردی ممکن است به سادگی با ناخودآگاه جمعی انسانها ارتباط داشته باشد. او معمولا در صورتی که زن مورد علاقه اش را پیدا کند رابطه ای عمیق با او برقرار میکند چون زنهای زیادی در زندگی او وجود ندارند.
روابط با مردان
مرد هفایستوسی خیلی اهل روابط برادرانه با مردان دیگر نیست مردان سطحی و برون گرا معمولا مورد علاقه ی او نیستند، چرا که تفاوتهای زیادی با آنها دارد اگر ویژگیهای دیگری مثل ویژگیهای آپولویی یا هر مسی در مرد هفایستوسی وجود داشته باشد روابط اجتماعی با مردان دیگر برای او ساده تر خواهد بود.
گروه مردانی که به دلایل تجاری و کاری دور هم جمع میشوند برای او جالب نیست. او همین مشکل را در مهمانی هایی دارد که چنین افرادی در آن حضور دارند در این فضاها مرد همایستوسی احساس بیگانگی میکند و از این فضاها طرد میشود.
خیلی وقتها او با مردان اقتدار طلب نیز مشکل دارد. این مردان ممکن است پدر معلم یا سرپرست کاری او باشند. هر مردی که سعی کند او را مانند آنچه در ارتش اتفاق میافتد شکل بدهد با شکست روبه رو میشود و ممکن است باعث خشم او شود. مرد هفایستوسی دوست ندارد مطابق نظر و خواست دیگران زندگی کند خشمی که در وجود چنین مردی سرکوب شده باعث می شود نتواند خواسته های دیگران را برآورده کند.
برخلاف آرس دیونوسوس توانست هفایستوس را با خوراندن شراب راضی کند کاری را که میخواهد انجام بدهد و او را سوار الاغ کرد تا به جایی که میخواست ببرد دیونوسوس برای راضی کردن هفایستوس از زور و قدرت استفاده نکرد و در مقایسه با آرس پیروز بود.
در دوستی میان همایستوسیها و دیونوسوسیها زندگی آنها درست مثل اسطوره ها پیش خواهد رفت دوستی آنها به خاطر نوع رفتارهای دیونوسوس میتواند برای هفایستوس جالب و ماندگار باشد مرد دیونوسوسی زیبایی و درد را میشناسد، آن را تحسین میکند و از نشان دادن احساسات خود نمیترسد دیونوسوسیهای برونگرا میتوانند از آنچه در عمق درون هفایستوسی ها میگذرد باخبر باشند و همین میتواند پایه و اساس دوستی ای ماندگار میان آنها باشد.
روابط نزدیک
درون گرایی و احساسات شدید از ویژگیهای مردان همایستوسی است در روابط نزدیک مردان همایستوسی وفادارند و از همسرشان انتظار همین رفتار را دارند اما معمولا همان اتفاقی برای آنها رخ میدهد که برای کهن الگوی همایستوس در اسطوره ها رخ داد یعنی جفتشان به نوعی به آنها خیانت میکند مرد هفایستوسی با همه ی اینها بیشترین زمانش را به کار مشغول میشود و توجه زیادی به همسرش ندارد البته در دنیای بیرون او همواره تصویر همسرش را در دنیای درون مقابل خود تجسم می کند. مرد هفایستوسی میتواند دوره های طولانی را بدون روابط نزدیک سپری کند. او قادر است آتش روابط نزدیک را به عنوان انگیزه در کار به کار ببرد در حقیقت او میتواند با کارش ازدواج کند روابط نزدیک برای هفایستوسی ها معنایی درونی دارد.
مرد هفایستوسی فراموش میکند که جفت مورد علاقه اش زنی است با ویژگیهای آفرودیت و هنگامی که از مشکلات این کهن الگو آفرودیت) آگاه میشود احساس میکند که به او خیانت شده است.
ازدواج
برای مرد هفایستوسی ازدواج مسئله ای مهم و در عین حال مشکل ساز است رضایت او از زندگی بیرونی و دنیای درونی اش به این بستگی دارد که با چه کسی ازدواج میکند و این که ازدواجش در چه مسیری حرکت خواهد کرد در غیر این صورت او ممکن است احساس تنهایی کند. معمولا برای بیشتر مردها مخصوصاً برای هفایستوسیهای درون گرا مسئول رسیدگی به رابطه ی زناشویی و زنده نگه داشتن آن زن است اوست که برای هر چیزی در زندگی باید برنامه ریزی کند با افراد فامیل و دوستان در ارتباط باشد و مناسبتهای مهم را فراموش نکند علاوه بر این همسر مرد هفایستوسی باید مراقب باشد که کار شوهرش را هم به دیگران معرفی و عرضه کند مرد هفایستوسی که در خلوت کارهای دستی و هنری اش را خلق میکند نیاز به نماینده ای برای عرضه و معرفی آنها دارد معمولا یا همسرش کارهای او را میفروشد و یا اوست که نماینده ای برای فروش و عرضه کارهای شوهرش پیدا میکند در داستانهای اسطوره ای همایستوس با آفرودیت ازدواج میکند و آفرودیت به او خیانت میکند. او هم چنین به شکلی ناموفق سعی میکند تا آتنا را باردار کند آتنا در مقابلش مقاومت میکند و هفایستوس پاندورا و خدمتکاری از جنس طلا را میسازد. این سه اتفاق مهم در داستان اسطوره ای همایستوس نشان دهنده ی سه نوع ازدواج در میان مردان هفایستوسی است.
هفایستوس و آفرودیت
زنانی که دوست دارند همسر مردانی با احساسات شدید همایستوسی باشند به کارهای همایستوسیها هم علاقه نشان می دهند. آنها در حضور مردان همایستوسی احساس خوبی دارند هفایستوسیها و آفرودیتیها ویژگیهایی لحظه ای دارند. مرد هفایستوسی میتواند از ازدواج تجربه ای درونی داشته باشد در حالی که زن آفرودیتی چنین قابلیتی ندارد. معمولا مرد هفایستوسی بیش از اندازه غرق کار میشود و انتظار دارد همسر آفرودیتی اش به او وفادار باقی بماند اگر زن آفرودیتی نتواند انرژی خود را در کار متمرکز کند و از آن بهره ببرد یا کهن الگوی هرا را در وجودش زنده نکند میتواند به سادگی همسر هفایستوسی اش را ترک کند.
هفایستوس و آتنا
در میان تمام کهن الگوهای زن کوه المپ آتنا فرمانروای خرد و کارهای دستی است. او شفافترین ذهن را در میان دیگران دارد. آتنا میتواند نقشه ای بکشد و مطابق آن تمام مردم یک شهر را برای انجام کاری بسیج کند زنان آتنایی موقعیت را به درستی می سنجند و مردانی را دوست دارند که موفق هستند و به آنها کمک میکنند. آتناییها حسودی نمیکنند و برای مردان هفایستوسی در عین حال که جذاب و جالب هستند اسرار آمیز هم به نظر می رسند.
هفایستوس و پاندورا
هفایستوس به درخواست زئوس پاندورا را ساخت. او تنها زنی نبود که هفایستوس ساخت هرا میگوید که هفایستوس برای حل مشکل کارهای خانه خدمتکاری طلایی ساخت که مانند انسان بود و فقط نمی توانست حرف بزند.
هنگامی که هفایستوس با زنی جوان ازدواج میکند که خصوصیات پرسفون را دارد؛ یعنی فرمانبردار است ممکن است به سادگی او را به خدمتکاری تبدیل کند که کارهایش را انجام بدهد ویژگی فرمانبری در شخصیت پرسفون به شکل آگاه و ناخودآگاه او را برای چنین نقشی کاملا آماده کرده است.
ممکن است حتی مرد همایستوسی نوعی زن پرسفونی را در ذهنش ساخته باشد که تمام درخواستهای او را عملی میکند مرد هفایستوسی درون گراست و با کمی تجسم و تصویر سازی ذهنی حتی میتواند عاشق شخصیتی شود که در ذهنش ساخته است. سپس در صورتی که در زندگی واقعی با چنین کسی برخورد نکند این شکست میتواند برای او یک فاجعه باشد.
فرزندان
در اسطوره ها هفایستوس فرزندی نداشت و بسیاری از مردان همایستوسی هم ترجیح میدهند فرزندی نداشته باشند به ویژه اگر دوران کودکی شادی را تجربه نکرده باشند واکنشهایی را که هفایستوس نسبت به فرزندانش از خود نشان میدهد نمی توان به سادگی پیش بینی کرد برای مرد همایستوسی ارتباط برقرار کردن با فرزند سخت است مگر این که تولد او را به چشم خودش دیده باشد. در این صورت او وابستگی ای درونی به فرزندش خواهد داشت و دوست دارد فرزندش همیشه در اطراف او باشد حتی اگر خیلی حرف نزند و بازی نکند.
هفایستوسی ها زودرنج و گوشه گیرند و خیلی زود عصبانی میشوند فرزند دختر مردی همایستوسی تعریف میکند که وقتی فقط شش سال داشت پدرش از او خواست که برایش قهوه درست کند و هنگامی که او جواب داد نمی داند چگونه این کار را بکند از دستش عصبانی شد.
برخی از مشکلات میان پدران همایستوسی و فرزندان آنها قابل پیش بینی است. این مشکلات با خشم و افسردگی و روحیه سلطه طلبی پدر وخیم تر میشود حرفهایی که پدر همایستوسی میزند همیشه در لفافه و به شکل متلک است و فرزندان او ترجیح میدهند خیلی دور و برش آفتابی نشوند فرزندان پدر هفایستوسی از او به خاطر اقتدار طلبی و کم حرف بودن ایراد می گیرند. مرد همایستوسی تغییر را دوست ندارد بزرگ شدن بچه ها و ورود آنها به دوره ی بلوغ و جوانی همه چیز را برای او عوض میکند و مشکلات در این دوره میتوانند بیشتر شوند.
دختران فرمانبردار و حرف شنوی پدران سلطه گر هفایستوسی میتوانند به خدمتکارانی طلایی تبدیل شوند که هر چه به آنها گفته می شود را گوش میکنند این دختران ممکن است در زندگی آینده شان توسط مردان زورگوی دیگر قربانی شوند. فرزندان پسر معمولا بر علیه پدران عصبانی و سلطه گر طغیان میکنند دخترانی هم که خیلی مطیع نیستند همین حالت را از خود نشان می دهند.
فرزندان پسر و دختر پدر هفایستوسی دوست دارند چیزهایی را از پدر یاد بگیرند اما پدر به دلیل بیش از اندازه درون گرا بودن این ظرفیت را ندارد که با آنها رابطه برقرار کند به طور کلی نمیتوان مردان همایستوس را الگویی برای موفقیت دانست و از آنها درباره ی موفقیت در دنیای امروز چیزی آموخت .
اگرچه بسیاری از فرزندان با پدران همایستوسی مشکل دارند اگر مرد هفایستوسی خیلی خشمگین نباشد، ممکن است این ارتباط شکل جالبی به خود بگیرد در این صورت کارگاه مرد هفایستوسی میتواند محل امنی برای فرزندان باشد تا بتوانند در آنجا فعالیتهای خلاقانه و هنری خود را دنبال کنند با بودن در کنار چنین پدری خلاقیت و اعتماد به نفس آنها در کارهای هنری رشد می کند.
میان سالی
اولین نیمه ی زندگی معمولا برای همایستوسیها سخت است چون با اجتماعی که از آنها انتظارات زیادی دارد همخوانی و هماهنگی ندارند. مرد همایستوسی اهل رقابت منطقی و برونگرا نیست و از چالشهای زندگی لذت نمی برد. با وجود این که بسیاری از مردان در نیمه ی اول زندگی خود سعی میکنند از نظر مالی و زندگی خانوادگی به استقلال برسند و سفرهای درونی را برای نیمه ی دوم زندگی باقی میگذارند مرد هفایستوسی زندگی اش را با سفر درونی شروع میکند.
اگر مرد هفایستوسی بتواند در زندگی کاری و خانوادگی موفق باشد نیمه ی دوم زندگی برایش شادتر از نیمه ی اول خواهد بود. در این صورت دیدگاه او نسبت به زندگی به کل تغییر خواهد کرد او تلاش میکند که خودش باشد و همزمان خواسته های دیگران را نیز برآورده کند. در این حالت او نسبت به نیمه ی اول زندگی برون گراتر خواهد بود.
مرد هفایستوسی عصبانی و افسرده که سعی میکند به دیگران دستور بدهد یا از دیگران کناره میگیرد در نیمه ی دوم زندگی غمگین تر خواهد بود ممکن است الگوی زندگی او طوری شکل گرفته باشد که تغییر آن در نیمه ی دوم زندگی برایش دشوار باشد. در صورتی که او بخواهد خود را با مردان دیگر مقایسه کند با بحران میان سالی مواجه می شود.
سالهای پایانی
در سالهای پایانی زندگی احتمال زیادی وجود دارد که مرد هفایستوسی از خلاقیتش و کارهایی که انجام داده احساس رضایت کند. با این همه مردان همایستوسی رد میان افرادی که از اجتماع دوری میکنند و منزوی میشوند مشهور هستند.