معرفی کتاب چرا حال انسان امروزی خوب نیست
فهرست کتاب
بخش اول: مرگ نور
فصل 1: کجا زندگى مىکنیم: آرمان شهر یا کابوس شهر؟
انسانیت در اغما
فصل 2: شناخت ظلمت معنوى
لغزیدن و دور شدن
بازى شکایت
همان نغمه در زمانى متفاوت
فصل 3: سایه مىداند چرا مىخواهیم مثبت جلوه کنیم
پدیدآورندگان سایه: والدین، همسر و دوستان
بخش دوم: وجه تاریک
فصل 4: سایه فردى: مجرم بالقوه درون
سایه و بحرانهاى آن در زناشویى
چگونه از سلامت روح خود مراقبت کنیم
فصل 5: سایه جمعى و سازمانى
مقاومت در برابر رشد روحى و روانى
گرایشات جنسى
طلاق
محدودیت عاطفى
تعصب و غرضورزى
بخش سوم: مبارزه با حریف خیالى (1) سایه فردى
فصل 6: راهکارهاى مؤثر در نبرد با سایه
تحول ذهن: گشودن چشم بصیرت
زندگى به عنوان پدیدهاى مقدس
شکستن مقاومت فرهنگى
فصل 7: مبارزه خستگىناپذیر: تنها حریف سایههاى هزار سر
پایان... آغاز
لطف سرشار
بخش چهارم: مبارزه با حریف خیالى (2) سایه جمعى و سازمانى
فصل 8: شناخت اجتماع: پنج مرحله
اجتماع تصنعى
تضاد
اغتشاش
تسلیم
اجتماع رهایىبخش
فصل 9: اجتماع رهایىبخش: بازگشت به امید
آیا به راستى سقوط را باور داریم؟
اجتماع رهایىبخش: راه کمال
احیا: هدف اجتماع رهایىبخش
عشق: بافت اجتماع رهایىبخش
فراگیرى: گرایش اجتماع رهایىبخش
تزکیه: کار اجتماع رهایىبخش
اتکاى متقابل: چهارچوب اجتماع رهایىبخش
اعتراف و دعا: عهد اجتماع رهایىبخش
رهایى: پیامد اجتماع رهایىبخش
تجلیل: سرور اجتماع رهایىبخش
مکاشفه: راز اجتماع رهایىبخش
بخش پنجم: سفر به عرصه زندگى
فصل 10: عزیمت از ظلمت
فارغ شدن از زندگى ناخودآگاه
مواجهه با سایه
فصل 11: حرکت به سوى نور
ذهن خودآگاه: زندگى هدفمند
فردیت یافتن: دستیابى به آنچه براى آن خلق شدهایم
فصل 12: وعدههاى الهى: تضمین موفقیت در مبارزه با سایه
وعده حضور
عهد معنا
فصل 13: شش توشه: این گونه سفر بىخطر مىشود
ایمان
امید
عشق
لطف
رحمت
آرامش
فصل 14: دعاهاى راه: آسیبهاى سفر را خنثى کنید
صداقت
شهامت
آگاهى
تنویر
دعوت زندگى را بپذیرید
مقدمه کتاب
اميد و التيام مضمون این کتاب را تشکیل میدهد این کتاب درباره ترمیم شأن و وقار ما به عنوان انسان و بازگرداندن زندگی خود به مرتبۀ کمالی است که حق ذاتی ما میباشد. ما مقام افتخار آمیز ذاتیمان را که به آن فراخوانده شده ایم از دست داده و ترک کرده ایم. این موضوع انکار ناپذیر است. جامعه ما دیگر اجازه نمی دهد به خود نگاه کنیم و به نتیجه ای که دلخواه مان است دست یابیم واضح است که انسان امروزی چنانچه یونگ میگوید در جست و جوی روح است بنابراین زمان آن رسیده است که بازگشت کنیم؛ بازگشت به خود حقیقی مان در این کتاب کوشش کرده ایم چگونگی این بازگشت را نشان دهیم در این کتاب میخواهم خوانندگانم را متقاعد کنم که اشتباهی در کار است و ما بسیار پایین تر از مرتبه ای که برای انسان بودن منظور شده است زندگی میکنیم در عین حال بدانیم با اینکه مشکل بسیار جدی است قابل اصلاح میباشد.
میخواهم شما را قانع کنم که همه ما به کمال روحی و روانیمان که آن را «عرصۀ زندگی» می نامم دعوت شده ایم امیدوارم بتوانم در این کتاب درک و شناختمان از عرصه زندگی را اندكي وسعت بخشم؛ همچنین برای چگونگی پیمودن این راه دراز و پرپیچ و خم پیشنهادهایی ارائه میشود
اگر تشبیهی پزشکی به کار بگیریم میتوان گفت بخشهای اول و دوم این کتاب مانند تشخیص بیماری هستند. آنها به ما میگویند که اشتباه در چیست و چرا اوضاع و امور این گونه هستند ،دانش قدرت است. از این رو اگر چگونگی و چرایی اشتباه را ندانیم و نشناسیم، نمی توانیم کاری برای رفع اشتباه انجام دهیم.
جای شکر است که ما در این بخش چندان ناآگاه نیستیم همان گونه که گفته شد مضمون این کتاب امید است اما به نظر میرسد بخش اول کتاب، این حقیقت را تکذیب میکند زیرا مانند گزارش پزشکی است که به تازگی به وجود توموری بدخیم در بدن شما پی برده است دانستن آن خوشایند نیست؛ اما ضروری است خبر خوب آنکه توموری که ما را - هم به عنوان فرد و هم در بعد وسیع تر یعنی به عنوان جامعه - تهدید میکند درمان ناپذیر نیست. به رغم سرطان که در بدن منتشر میشود در این مورد بر ماست که تصمیم بگیریم این تومور پخش شود با آنجا به موضوع التیام باز میگردیم ما به خوبی میدانیم که مشکل مان چیست تومور روحمان هم در نوع فردی و هم در نوع جمعی ـ شناسایی و قرنطینه شده است با تکیه بر یکی از متون معنوی و کهن سکه شناخت ما از ظلمت معنوی را روشنایی میبخشدند و روان شناسی کارل گوستاو یونگ که بر «سایه» نهاد ما گسترده میشود مشکل را بررسی میکنیم.
این دو با هم به ما کمک میکنند تا تنگنای مان را بشناسیم نه در بخش دوم به بررسی وجه سایه وجودمان به صورت فردی و جمعی و سازمانی می پردازد. سازمانی که برای بررسی و موشکافی این مسئله در نظر گرفته ام کلیساست. در ادامه تشبیه ،پزشکی مطالبی که بعد از بخش دوم میا می آید به عمق می پردازد و شامل موضوع درمان می.شود جای شکر است که بیماری ما مهلک نیست. بخشهای سوم و چهارم کتاب به بررسی موضوعی می پردازد که منظور از آن رویاروی شدن با سایه و چگونگی برخورد با آن است.
در حالی که می آموزیم نبرد نیک (بخش سوم) را در پیش بگیریم و اجتماع رهایی بخش بخش چهارم را به عمل بگذاریم، قادر به انجام این کار می شویم بخشهای پنجم و ششم کتاب را با نگاهی عمیق به رسالتی که هر یک از ما به آن فراخوانده شده،ایم یعنی رشد روحی و روانی خود، به انتها می رسانند همان طور که گفته شد اصطلاح من برای این رشد که فراخوانی ضروری و بنیادین است، «عرصۀ زندگی» میباشد. برای آخرین بار به تشبیه پزشکی مان باز میگردم اگر بعد از آنکه درباره تشخیص بیماری ،شنیدیم متعهد شویم که درمان تجویز شده را در پیش گیریم، آنگاه پیش شناخت، نه تنها برایمان خوب است بلکه عالی است. در حقیقت ما خود را سالم تر از آنچه تصور میکرده ایم خواهیم یافت.