معرفی کتاب مرداب روح
فهرست کتاب
مقدمه: در جست و جوى معنا
1: حضور دائمى گناه
گناه واقعى به عنوان مسئولیت
گناه بهعنوان تدافعى در برابر تشویش
گناه وجودى
2: اندوه، مرگ، خیانت
آنچه را که مطلوب است نمىتوان نگه داشت
فقدان و اندوه
خیانت
3: شک و تنهایى
سکوت فضاهاى بیکران
تنها بر دریاهاى توفانى روح
4: افسردگى، درماندگى و نومیدى
سه زاغ
افسردگى: چاهى بدون انتها
درماندگى: قلمرو دلسردى
نومیدى: تیرهترین زاغ
5: وسواس و اعتیاد
فصلى در دوزخ
وسواس: افکار ناخواسته
اعتیاد: چرخ گردان ایکسیون
6: خشم
سگ سه سر
7: ترس و اضطراب
نگرانى، کوه یخ؛ کشتى تایتانیک
مدیریت اضطراب
8: مرورى ساده بر عقده
9: عبور
تجسم مجدد حقیقت وجود خود
خاتمه
آلودگى و کدورت زندگى
مقدمه کتاب
مقدمه مترجم مردابهای روحی حکایت مکرر همۀ ماست در این روزگار که نومیدی و احساس درماندگی واقعیتی همه گیر به نظر میرسد تصور آرامش و شادی ماندگار و ناب معنایی کاملاً دور از ذهن و غیر ملموس شده است و یا به ناگزیر در تسخیر سرگرمیها سطحی و زودگذر و وابسته به نمونه هایی که خود ناقص و گذرا هستند درآمده است ما در مسیر عمر خود بارها و بارها به دلایل متعدد و پر شاخ و برگ دستخوش احوال محزونی میگردیم که گاه دوره ای بسیار طولانی و دشوار دارند دامنه این احوال که نویسنده به زبان تخصصی روان رنجوری مینامد از غم و خشم تا افسردگی، اضطراب و ضربه های روحی را در بر میگیرد.
او معتقد است هر شیوه درمانی که به مفهوم روح نپردازد و رشد و نیاز روحی را نادیده بگیرد، در درمان احوال محزون روحی مؤثر واقع نخواهد شد. جیمز هولیس این احوال را با هر دلیل و سابقه ای فراخوانی از سوی روح برای عزیمت به روح و رشد روحی می داند وی رسیدن به شادی را که همه خواهان آن هستند هدف زندگی قرار نمی دهد که به نقل قول از یونگ روان شناس برجسته قرن بیستم، یافتن «معنا» را هدف و جهت زندگی میداند این معنا جز در سایه روح و رشد روحی آشکار نمیشود و روح همانا پارۀ الهی وجود آدمی است که عرصه ای نامتناهی ناشناخته و در عین حال ،آشنا خواستنی و شگرف است و خاستگاه ،آگاهی ،آرامش ،شادی ،امنیت شکوفایی و معناست.
به عبارت دیگر نویسنده سفر زندگی را سفری به سوی روح الهی میداند که در آن دیدار از مردابهای روحی را به منظور کسب آگاهی و رشد روحی ضروری می داند. او پیشنهاد میکند که به جای اجتناب یا گریز از این مردابها باید آنها را پذیرفت با آنها مواجه شد و کار کرد چرا که هر حال محزون روحی نیروی بهبود خود را در درون دارد و موجب رشد آگاهی میگردد. او خود را بازتاب روح الهی در فرد میخواند و من را که جز هویت فردی نیست هم پایه نفس. هولیس از اندیشه ها و نظریه های یونگ و بسیاری اندیشمندان دیگر و همچنین مایه هایی از اسطوره ها برای روشن شدن منظور خود مدد میگیرد و نمونه های واقعی از افراد متعدد را که در این مردابهای روحی گرفتار بوده اند و چگونگی پشت سر گذاشتن آنها را مثال می آورد.