معرفی کتاب سایه ات را مالک شو
فهرست کتاب
فصل 1: سایه
سایه چگونه بهوجود مىآید؟
خشم افسار گسیخته چه زمان پدیدار مىشود؟
نقش فرهنگ در ایجاد سایه
ایجاد تعادل بین فرهنگ و سایه
سایه؛ آرى یا نه؟!
سایهات را مالک شو
غفلت از سایه
چه کسى سایه شما را حمل مىکند؟ خودتان یا دیگران
چگونه مانع ریختن زباله سایه دیگران روى سر خود شویم
طلاى درون سایه
میانسالى: تهدید یا فرصت
ایجاد رابطه خلاق با سایه
فصل 2: عشق رمانتیک بهمثابه سایه
سایه چگونه بهوجود مىآید؟
خشم افسار گسیخته چه زمان پدیدار مىشود؟
نقش فرهنگ در ایجاد سایه
ایجاد تعادل بین فرهنگ و سایه
سایه؛ آرى یا نه؟!
سایهات را مالک شو
غفلت از سایه
چه کسى سایه شما را حمل مىکند؟ خودتان یا دیگران
چگونه مانع ریختن زباله سایه دیگران روى سر خود شویم
طلاى درون سایه
میانسالى: تهدید یا فرصت
ایجاد رابطه خلاق با سایه
همسرتان را با خدا اشتباه نگیرید؛ او را نابود مىکنید
ما صرفآ بهخاطر ندیدن سایه طلاق مىگیریم
عشق به خدا
آن را حمل نکنیم و به دوش دیگران نیندازیم
تضاد به مثابه تجربه مذهبى
معجزه تضاد
حل تضاد عشق و قدرت؛ پایان نزاع زناشویى
سایه بهمثابه محل ورود به تضادهاى زندگى
مقدمه کتاب
میگویند داستان محبوب دکتر یونگ از این قرار بوده است: روزی آب حیات در آرزوی شناخته شدن روی سیاره زمین از چاه آرتزین جوشید و بیهیچ تلاش یا محدودیتی روی زمین جاری شد. مردم از هر طرف برای نوشیدن از این آب جادویی روان شدند و خود را با آن سیراب کردند و این آبی زلال و نیروبخش بود. اما بشر از اینکه اوضاع به این حالت بهشتی باقی بماند خشنود نبود. پس بهتدریج دور چاه را حصار کشیدند و برای آمدن کنار آن عوارض خواستند، برای اراضی اطراف آن ادعای مالکیت کردند و قوانینی وضع نمودند، درباره اینکه چه کسی میتواند سر چاه بیاید و چه کسی نمیتواند، به این ترتیب درهای ورود به محوطه چاه را قفل کردند. بهزودی چاه به مالکیت قدرتمندان و نخبگان درآمد. از اینرو آب خشمگین و ناراحت شد و از جریان بازایستاد و از جای دیگری شروع به جوشیدن کرد.
مالکان اراضیِ اطراف چاه در ابتدا بهقدری غرق قدرت و تملک خود بودند که متوجه ناپدید شدن آب نشدند. آنها همچنان به فروش آب ادامه دادند؛ در این میان تعداد کمی از مردم متوجه شدند که قدرت حقیقی از بین رفته است. اما چند تن از افراد ناراضی با شهامت بسیار به جستجو پرداختند و چاه آرتزین جدید را پیدا کردند. بهزودی آن چاه هم به کنترل سودجویان زمینها درآمد و به همان سرنوشت دچار شد. به همین ترتیب چشمه از نو سر از جای دیگر درآورد و این داستان در طول تاریخ ادامه یافته و مییابد. این داستان بسیار غمانگیزی است که یونگ را تحتتأثیر قرار داد، او دریافت که چطور حقیقت، میتواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد و بهصورت امری خودمحورانه درآید. علوم، هنر و خصوصآ روانشناسی از این روند تاریک، آسیب دیدهاند. اما شگفتی داستان این است که آب همیشه جایی جاری است و هر شخص هوشمندی که شهامت جستجو کردن و یافتن آب زنده به شکل کنونیاش را داشته باشد به آن دسترسی پیدا میکند.
آب همیشه به عنوان نماد ژرفترین منبع تغذیه روحی و معنوی بشر مورد استفاده بوده است. آب مثل همیشه در تاریخ عصر ما نیز جاری است زیرا چشمه به رسالتش وفادار است اما در جاهای دور و غریبی جریان دارد. آب اغلب اوقات از جاری شدن در نقاط مرسوم بازایستاده و بعد در حیرت انگیزترین جاها جاری شده است. خدا را شکر که آب هنوز
آن جاست. ما در این کتاب برخی از نقاط عجیب و غریبی را که این روزها آب حیات در آنجا جاری است بررسی میکنیم. آب مثل همیشه آزادانه جریان دارد و تازه است و همچون گذشته آب حیات به شمار می رود. مشکل اصلی این است که آن را باید جایی پیدا کرد که کمتر از همه انتظارش را داری این معنای عبارت انجیلی است که میگوید چه نیکی میتواند از ناصریه بیاید؟ ناصریه برای مسیحیت مکانی مقدس و محل تولد منجی ،است اما در عصر انجیل جای خوبی به شمار نمی رفت و بعید ترین نقطه برای یافتن تجلی روح بود خیلیها به این دلیل نمیتوانند آب حیات خدادادی شان را پیدا کنند که آماده جستجوی نقاط غیر عادی نیستند احتمالش هست که بار دیگر در ناصریه ظاهر شود و مثل گذشته نادیده گرفته شود.
یکی از این منابع دور از انتظار سایه خود ماست، یعنی آن دسته از خصایص شخصیت مان که انکارشان میکنیم همان طور که بعداً خواهیم دید، این بخشهای انکار شده بینهایت ارزشمندند و نمی توان نادیده شان گرفت. همان طور که در مورد آب حیات بیان شد، سایه به طور عذاب آوری همیشه و هر لحظه درون ماست و در صورتی که وجودش نادیده گرفته شود در یک لحظه از ما انتقام ندیده شدن خود را میگیرد.