در ادامه مقاله های آشنایی با اختلالات شخصیت ، قصد داریم به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال بپردازیم، این مقاله از سری مقالات اختلالات شخصیت برگرفته از کتاب عشق ویرانگر نوشته براد جانسون و کلی موری می باشد
ما در این سری از مقالات به 5 موضوع اصلی در این مورد می پردازیم
- نشانه های اختلال شخصیت
- داستانی ازاختلال شخصیت
- نکاتی از شخصیت اسکیزوتایپال
- شخصیت اسکیزوتایپال به عنوان همسر
- چرا جذب این افراد می شویم
قسمت اول : ویژگی های شخصیت اسکیزوتایپال
- افکار او غالبا به نظر شما دوستان و خانواده تان عجیب جلوه می کند
- حوادث و اتفاقات عادی معنای خاصی برای او دارند
- او به طریقه خاصی جهان را تجربه می کند؛ چنان که در برخی مواقع، شما از آنچه او می بیند و با تجربه می کند، سر درنمی آورید
- بارها اتفاق می افتد که او به فردی مشکوک مبدل می شود
- عواطف و هیجانات او غالبأ نامناسب و عجیب به نظر می رسند
- غالبا ظاهر عجیب و غریبی دارد
- دوستان صمیمی معدودی دارد
- غالبا در موقعیت های اجتماعی به شدت احساس ناراحتی می کند، زیرا احساس می کند که دیگران با ظاهر و رفتار عجیب و غریب او رفتار مناسبی ندارند
این گونه افراد چنان عجیب و غریب رفتار می کنند که به دشواری موفق به یافتن شغل، روابط دوستانه و عشقی و حفظ آن می شوند. همچنان که این فصل را می خوانید، ببینید که آیا فرد محبوب شما فردی اسکیزوتایپال است؟ اگر چنین است، ببینید در چنین شرایطی چه کاری از دست شما ساخته است. اگر برای چندمین بار است که شما عاشق فردی دارای افکار و رفتارهای عجیب و غریب می شوید، زمان آن فرا رسیده است که از خودتان بپرسید که چه ویژگی هایی در فرد اسکیزوتایپال است که شما را مجذوب او می سازد.
قسمت دوم : داستان از اختلال شخصیت
داستان این مقاله مربوط به یگانه است ، او می گوید که اگر فرهاد را به خوبی شناخته بودم، حتی برای یک بار هم می خواستم با او قرار ملاقات بگذارم. البته اشتباه نشود، من هنوز هم عاشق فرهاد هستم و بسیاری از ویژگی های او را دوست دارم.
در حدود شش سال از زمان طلاق من می گذشت که از طریق یکی از همکارانم با فرهاد آشنا شدم. البته از همان آغاز قدری به او مشکوک شدم. در واقع، دوست همکار من نیز قدری عجیب و غریب به نظر می رسید. او دختر بسیار شوخی بود که همیشه ذهنش مشغول زندگی اسرارآمیز ارواح بود. من از طریق او به یک گروه کتابخوانی که پیرامون موضوعات عجیب و غریب از جمله ارواح بحث و گفتگو می کردند وارد شدم و در آنجا با فرهاد آشنا گشتم. به طور کلی من از همان آغاز فرهاد را فردی دوست داشتنی یافتم. اگرچه او چند سالی از من کوچکتر بود، اما به نظر می رسید که این موضوع برایش چندان مهم نیست. او از ظاهر عادی برخوردار بود، اما در آن زمان ظاهر مردان برایم اهمیتی نداشت و به خاطر تجربه تلخی که از ازدواج قبلی خود داشتم، تنها چیزی که برایم مهم بود، این بود که همسر آینده ام فردی باشد که نسبت به همسر خود وفادار بماند.
فرهاد از حس شوخ طبعی عجیبی برخوردار بود که مرا شدیدا به خنده می انداخت. از آنجایی که در گروه کتابخوانی مزبور همه درباره موضوعات اسرار آمیز بحث و گفتگو می کردند، اعتقاد شدید فرهاد به ارواح و دخالت آنها در زندگی افراد، برایم چندان عجیب جلوه نکرد. فرهاد در اولین ملاقاتش با من دست و پای خودش را گم کرده بود و این برای من بسیار خوشایند بود و به من احساس غرور می بخشید.
اولین ملاقاتم با فرهاد در بیرون از گروه کتابخوانی بسیار لذت بخش بود. بنابراین، تصمیم به ادامه رابطه با او گرفتم. هفته بعد ما به سینما رفتیم و با هم شام خوردیم. من از بودن با فرهاد لذت می بردم. او از حس شوخ طبعی عجیبی برخوردار بود. با وجود این من متوجه شدم که گفتگوهای ما بیشتر پیرامون افراد، ارواح، افسانه ها و شواهدی بود که به قول فرهاد حکایت از آن داشتند که دولت از نشر اخبار مربوط به وقایع فوق طبیعی جلوگیری می کند. به عقیده من چنین چیزی سخت باورنکردنی بود، اما فرهاد به طور جدی به آن عقیده داشت. آن شب به حالت شوخی و جدی به من اصرار کرد که شماره تلفن او را داشته باشم و در صورت برخورد با هر واقعه غیرمترقبهای سریع او را در جریان بگذارم.
ملاقات من با فرهاد کم و بیش ادامه یافت. اگرچه رابطه ما بیش از آنکه رابطه ای عشقی باشد، رابطه ای عجیب و غریب بود. فرهاد علاقه زیادی به نوشتن اظهارنظرهای طولانی در مورد پدیده های اسرارآمیز فوق طبیعی در اینترنت داشت و آنها را به انواع و اقسام سایت های عجیب و غریب ارسال می کرد. همچنین من متوجه شدم فرهاد علاقه زیادی به بازی نقش های خیالی دارد؛ چنانکه گاهی هنگام صرف غذا یا هنگامی که با هم صحبت می کردیم او ناگهان از زبان یکی از آن شخصیت های خیالی شروع به صحبت می کرد. در ابتدا این کار او برای من بسیار جالب و خشنود کننده بود، اما پس از مدتی، این کار او بیش از هر چیز دیگری مرا عصبانی می کرد.
نقطه پایانی رابطه ما هنگامی بود که من او را به پیک نیک در پارک نزدیک محل سکونتم دعوت کردم. در این پیکنیک که دوستان همسایه من نیز حضور داشتند، من متوجه شدم که فرهاد در بودن و صحبت کردن با دیگران بسیار احساس اضطراب و ناراحتی می کنند و این سبب می شد که بیش از پیش رفتارش عجیب و غیرعادی جلوه کند. دوستان همسایه من در همان پیک نیک چندساعته از رفتار و گفتارهای عجیب و غریب فرهاد نتیجه گرفتند که او یک فرد غیر عادی است. در نهایت، فرهاد بر سر تعدادی از آنها که از حرف های او خنده شان گرفته بود
البته من مطمئن بودم که قصد تمسخر او را نداشتند. فریاد کشید. بدتر از همه داستان ترسناکی بود که او برای کودکان تعریف و آنها را به شدت وحشت زده کرد.
چند روز پس از واقعه پیک نیک، من به صراحت به فرهاد گفتم که تصمیم گرفته ام که به رابطه خودم با او پایان دهم. تصمیم من او را تا مدتی ناراحت ساخت، اما سپس قبول کرد که درک او برای زنان بسیار دشوار است، اما جالب اینکه او هنوز هم برخی مواقع پیامی در تلگرام برای من ارسال می کند و در آن به من هشدار می دهد که مراقب ارواح سرگردانی که در حوالی خانه من مشاهده کرده است، باشم.
قسمت سوم : نکاتی از شخصیت اسیکزوتایپال
در ادامه مقاله قصد داریم کمی با این شصیت آشنا شویم به همین خاطر نکاتی از این اختلال شخصیت را در ادامه ذکر می کنیم
فردی که از اختلال شخصیت اسکیزوتایپال رنج می برد، دارای ظاهر، افکار و رفتاری عجیب و غیر عادی است که می تواند برای شما در اوایل آشنایی تان با او خوشایند و جالب توجه باشد. مشخصه افکار اینگونه افراد، باور به قدرت ها و توانایی های جادویی است.
آنها عقیده دارند که این نیروهای فوق طبیعی یا فوق زمینی بر وقایع روزانه افراد تأثیرگذار هستند. ممکن است شما متوجه شوید که فرد محبوب شما بر این باور است که شخصیت های فیلم سعی دارند چیزی مهم را به او بگویند و یا به طور جدی به تله پاتی اعتقاد داشته باشد و از اینکه شما نمی توانید افکار و احساسات او را درک کنید، ناراحت شود.
افراد اسکیزوتایپال غالبا به بهداشت و آرایش ظاهر خود توجهی ندارند، زیرا هر دو این موارد از مواردی هستند که موجب به هم خوردن تمرکز آنها پیرامون افکار و تخیلات عجیب و غیر عادی آنها می شوند. این گونه افراد حتی ممکن است الگوهای رفتاری و یا احوالپرسی عجیب و غریبی نیز داشته باشند؛
همچنان که می بینید، یک فرد اسکیزوتایپال احتمالا دوران نوجوانی و جوانی خود را در رنج و تنهایی به سر برده است. تجربه او از دیگران، مملو از طرد و تمسخر است و موجب شده است تا او نتواند به دیگران اعتماد کند. بنابراین، او به طور قابل توجهی فاقد مهارت های ارتباطی است و از بودن در میان جمع، به ویژه افراد غریبه احساس اضطراب و ناراحتی می کند. ورود او به یک جمع ناشناخته به احتمال زیاد او را بسیار مضطرب می سازد. همچنین ممکن است که فرد اسکیزوتایپال هنگام صحبت کردن از شاخه ای به شاخه دیگری بپرد و دیگران را به این فکر بیاندازد که او یا دیوانه است و یا مواد مخدر مصرف کرده است.
یک فرد اسکیزوتایپال به دلیل انزوا و طرد اجتماعی مزمن، از هوش هیجانی پایینی برخوردار است و در نتیجه در روابط خود با دیگران قادر به درک دقیق نشانه های کلامی و غیرکلامی آنها نیست. او توانایی درک پیام های تلویحی مندرج در گفتار دیگران را ندارد. همچنین به دلیل آنکه بارها و بارها از سوی دیگران مورد تمسخر و تحقیر قرار گرفته است، همواره با دیده شک و تردید به دیگران می نگرد.
چنین بازخوردی متأسفانه منجر به شکل گیری یک حلقه معیوب می گردد که در نتیجه آن هرچه بیشتر فرد اسکیزوتایپال نسبت به دیگران بی اعتماد می گردد، بیشتر و بیشتر از سوی آنها مورد تمسخر، طرد و تحقیر قرار می گیرد و این روند بار دیگر به بی اعتمادی هرچه بیشتر او نسبت به دیگران منجر خواهد شد. از سوی دیگر، هرچه او بیشتر از دیگران کناره می گیرد، بیش از پیش از توسعه مهارتهای اجتماعی که به شدت به آن نیاز دارد، باز می ماند.
غالبا در شناشایی ویژگی های کامل یک فرد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال کار دشواری است ، اما نمایش فیلم سینمایی دینامیت ناپلئونی کار ما را ساده کرده است. شخصیت اول این فیلم که ناپلئون نام دارد، یک دانش آموز دبیرستانی بسیار بی عرضه ای است که همواره ذهنش مشغول شخصیت های افسانه ای، جادویی و خیالی مانند اسب تک شاخ، ارواح خبیثه و حتی موجود خیالی دست ساخت خودش به نام «لیگر» (ترکیبی از شیر (lion) و ببر (Tiger)) است.
ناپلئون دوستان کمی دارد و ارتباط با دیگران در موقعیت های اجتماعی برایش دشوار است. او همچنین نسبت به هم مدرسه ای های خودش بدبین است و تا می تواند از آنها فاصله می گیرد. شیوه لباس پوشیدنش غیرعادی است و ظاهر او نشان می دهد که نسبت به وضع ظاهری خود اعتنایی ندارد.
همچنین باید دانست که فرد اسکیزوتایپال در برخی مواقع همچون یک فرد روان پریش، به طور کلی با واقعیت قطع رابطه می کند. در چنین مواقعی او به مدت کوتاهی دچار توهمات بینایی، شنوایی یا هر دو می گردد. به طور مثال، با جدیت تمام اظهار می دارد. در همین لحظه یک روح خبیث که من فقط می توانم او را ببینم قصد دارد مرا تحت سلطه خود بگیرد. در چنین مواقع نادری، فرد محبوب شما نیاز به دارودرمانی یا بستری شدن در بیمارستان دارد.
شکل گیری شخصیت اسکیزوتایپال احتمال بسیار کمی دارد که فرد اسکیزوتایپال دوران کودکی عادی یا شادی را پشت سر گذاشته باشد. عوامل ژنتیکی، زندگی با والدین اسکیزوتایپال یا بدتر از آن اسکیزوفرنیا، به ویژه در اوایل دوران کودکی می تواند نقش مهمی در ابتلای فرد به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال داشته باشد.
ممکن است که والدین فرد اسکیزوتایپال، افراد سرد و بی احساسی بوده و در نتیجه سبب شده اند که فرزندشان در تنهایی خود به دنیای تخیلات پناه ببرد. علاوه بر این، ممکن است والدین فرد اسکیزوتایپال، افرادی خشن، تحقیرگر بوده و یا از داشتن چنین فرزندی احساس شرم می کرده اند. در نتیجه، این فضا سبب شده است که او در هراس از آزار و اذیت، از آنها و دیگران کناره گیری کند. این افراد بعدها در بزرگسالی و به هنگام حضور در موقعیت های جدید نیز دچار اضطراب شده و از جهت سازگاری، بسیار کند عمل میکنند.
یکی از اصلی ترین عوامل شکل گیری اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، رفتار عجیب و غریب و مختل والدین با کودک است. این گونه والدین ممکن است چیزی بگویند یا کاری انجام دهند که به نظر کودک، آشفته و بی معنی جلوه کند. به طور مثال، آنها ممکن است کودک را به خاطر انجام کاری عادی و بی ضرر و بدون آنکه قبلا به او تذکر داده باشند، تنبیه یا مسخره کنند. چنین کودکی همواره نمی داند که والدین او چه واکنشی در قبال او از خود نشان خواهند داد و بنابراین، قدرتی جادویی را به والدین خود نسبت خواهد داد، چیزی که بعدها منجر به شکل گیری تفکر جادویی در کودک خواهد شد. ممکن است که او همراه با ترس به کنجکاوی هرچه بیشتر پیرامون آنچه گمان می کند از قدرتی جادویی برخوردار است، بپردازد. همچنین ممکن است که والدین، در کودک نسبت به ترک خانه ایجاد احساس گناه کنند. به طوری که مانع از رشد مهارت های اجتماعی لازم در او شده و او را ناخواسته به سمت اتخاذ الگوی کناره جویی از اجتماع، تخیلات غیر عادی و عادات عجیب و غریب سوق دهند.
قسمت چهارم : شخصیت اسکیزوتایپال به عنوان همسر
در اینجا یک تناقض به چشم می خورد: بسیاری از افراد اسکیزوتایپال از آنجایی که نسبت به طرد شدن بسیار حساس هستند، غالب اوقات عمر خود (اگر نگوییم همه عمر) را در تنهایی به سر می برند. اگر شما وارد رابطه عاطفی با فردی اسکیزوتایپال شده اید، شاید بخواهید بدانید که از رابطه و زندگی با او چه انتظاری می توانید داشته باشید. شما باید بدانید که عادات عجیب او احتمالا در تمام مدتی که با او رابطه دارید باقی خواهد ماند. واقعیت این است که ویژگی های عجیب او نسبت به هرگونه تغییری بسیار مقاوم هستند. در اینجا به برخی ویژگی های مادام العمر اسکیزوتایپال شما اشاره می شود:محبوب شما بارها و بارها رفتارهای عجیب و غریبی را از خود به نمایش خواهد گذاشت.
ممکن است شما در ابتدا شیفته برخی از همین رفتارهای او شده باشید، اما اکنون دوستان و خانواده و همکاران او، چنین رفتارهایی را نه تنها خوشایند نمی بینند بلکه آنها را عجیب و غیر عادی تلقی می کنند. این احتمالا عواقب ناخوشایندی را برای شما به همراه خواهد داشت. پس از مدتی دوستان و خانواده شما به تدریج از شما فاصله می گیرند و شما دچار خط روابط اجتماعی فزاینده شده، ممکن است با برخی عزیزان خود اختلافاتی پیدا کنید که قبلا نداشتید. یا اینکه ممکن است آنها برای شما نگران شوند که مبادا محبوب اسکیزوتایپال شما بلایی بر سرتان بیاورد.
شما علاوه بر مشکلات اجتماعی و اقتصادی، متوجه خواهید شد که محبوب شما قادر به برآورده ساختن نیازهای عاطفی شما نیست. به یاد داشته باشید که او احتمالا در یک شرایط انزوای کامل اجتماعی و اجتناب از دیگران رشد یافته است. بنابراین، برای او بسیار دشوار است که پیام های غیرکلامی شما را به درستی دریافت کرده و به خواسته های شما پی ببرد.
افراد اسکیزوتایپال به آسانی دچار افسردگی می شوند. یک عمر تمایل به دیگران و تجربه بارها و بارها طرد و تحقیر، ممکن است که منجر به ایجاد احساس بی ارزشی در آنها شود. هنگامی که از رابطه با او احساس خوبی ندارید و تلاش می کنید به او بگویید که برخی از رفتارهای او شما را آزار می دهد، اگر با کناره جویی و افسردگی او مواجه شده اید، اصلا تعجب نکنید؛ چرا که صحبت صادقانه با فرد اسکیزوتایپال بسیار دشوار است.
بسیاری از این اطلاعاتی که به شما می دهیم، اگر ناامیدکننده نباشد، می تواند هشداردهنده باشد و برای آنهایی که در رابطه عاطفی با فرد اسکیزوتایپال قرار دارند، مفید واقع شود. از سوی دیگر، افراد اسکیزوتایپال غالبأ افراد بسیار خلاقی هستند. همین ویژگی می تواند موجب خوشایندی شما شود و اگر حالت افراطی نداشته باشد می تواند موجب موفقیت آنها در برخی از مشاغل گردد
البته ناگفته نماند که تنها اندکی از افراد اسکیزوتایپال از طریق پیگیری افکار غیر عادی خود به موفقیت هنری دست می یابند و غالب آنها به سبب ویژگی های شخصیتی خود، از سوی دیگران مورد طرد و تحقیر واقع شده و مجبور به تجربه بدفهمی ها و ناکامی های فراوان می شوند.
قسمت پنجم : چرا من جذب افراد عجیب و غیرعادی میشوم
باید دید واقعا چه چیزی در این نوع افراد وجود دارد که شما را شیفته خود می سازد. در پاسخ باید گفت اگر زمانی شما خود را مایل به ارتباط با فردی اسکیزوتایپال دیده اید، شما در حال ایجاد ارتباط با فردی هستید که دارای تعدادی از ویژگی های زیر است:
- او به اشتباه گمان می کند که اشخاصی که با او برخورد می کنند یا وقایعی که اتفاق می افتند به نحوی از پیش تعیین شده و در رابطه با او شکل گرفته است.
- او دارای باورهای خنده دار، افکار جادویی با طرز صحبتی غیرعادی است که می تواند از نظر دیگران عجیب و خجالت آور باشد.
- او به دفعات دارای احساسات و تجربه هایی عجیب و غریب و غیر عادی است.
- او غالبأ نسبت به دیگران مشکوک و بی اعتماد است و دوستان بسیار کمی دارد
- احساسات و عواطف او با آنچه اتفاق می افتد و یا درباره آن صحبت می شود، تناسب و هماهنگی ندارد
- طرز پوشش او غیر عادی است
- او از بودن در موقعیت های اجتماعی احساس ناراحتی میکند و انتظار دارد که از سوی دیگران طرد شود.
در ابتدا باید گفت شاید شما از جمله افرادی باشید که جذب افرادی متفاوت و متمایز از دیگران می شوند. شاید سرکشی آنها در قبال هنجارهای جامعه را تحسین برانگیز می دانید و یا شاید شیفته تمرکز کامل آنها بر روی فعالیتی غیرعادی شده اید.
اگر شما در خانواده ای رشد یافته باشید که حداقل یکی از والدین دارای افکار و رفتارهایی عجیب و غیر عادی بوده است، آنگاه رابطه با یک فرد اسکیزوتایپال می تواند برای شما بسیار خوشایند باشد. بنابراین، در درجه اول دل باختن به فردی اسکیزوتایپال و رابطه با او می تواند برای شما به معنای گسستن از یک گذشته تکراری و کسب یک هویت جدید باشد، و در درجه دوم می تواند به معنای جذب شدن به سمت کسی باشد که حداقل شبیه به یکی از والدین شماست و بودن با او برای تان راحت است.
دلیل دیگری که برای گرایش فراوان و پی درپی شما به سمت افراد اسکیزوتایپال می تواند وجود داشته باشد این است که بایستی خود شما نیز حدی دارای ویژگی های مربوط به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال باشید. لطفا ما را ببخشید که درباره شما چنین اظهارنظر می کنیم. به هر حال، این هم یکی از دلایلی است که نباید آن را نادیده گرفت. باورهای کلیشهای قدیمی مبنی بر اینکه فقط یک نفر است که فرد دیگر را درک می کند، و یا «کبوتر با کبوتر، باز با باز» ممکن است در اینجا مصداق پیدا کند.
آیا شما از نظر درونی خود را مجبور به حمایت از افراد زخم خورده و طردشده از اجتماع می بینید؟ این تمایل قوی در شما از کجا سرچشمه گرفته است؟ شاید یکی از والدین یا دیگر اعضای خانواده شما فردی از نوع اسکیزوتایپال است و اکنون شما کاری را که در زمان کودکی خود نتوانستید برای او انجام دهید، قصد دارید که در بزرگسالی برای فرد دیگری که عاشق او هستید انجام دهید.
این پدیده ای است که در بسیاری از انسان ها دیده می شود و آنها را از سر دلرحمی و دلسوزی عاشق این گونه افراد می سازد؛ و چنان که می دانید رحم و دلسوزی نمی تواند اساس محکمی را برای یک رابطه صمیمانه به وجود آورد زیرا فرد محبوب شما به شیوه های مختلف به رفتار عجیب و غیر عادی خود ادامه خواهد داد و شما نیز برای همیشه بایستی که نقش یک حامی را برای او ایفا کنید
همچنین شما نیاز دارید که برای تحمل افکار عجیب و غیرعادی محبوب خود و یا نیش و کنایه هایی که به احتمال زیاد از سوی دوستان و آشنایان و خانواده خود دریافت می کنید، پوست کلفتی داشته باشید و باید بدانید که بارها و بارها از دست کارهای او به شدت عصبانی خواهید شد. به هر حال، اگر شما تصمیم گرفته اید که همچنان با او باشید به راهبردها و توصیه های زیر توجه کنید:
- پذیرش غیرمشروط محبوب فرد اسکیزوتایپال به احتمال زیاد زندگی دشواری را پشت سر گذاشته است.
زندگی برای او مملو از تجربه های تلخ طرد و تحقیر و توهین و گوشه و کنایه از سوی دیگران بوده و در نهایت منجر به احساس بی اعتمادی او نسبت به دیگران شده است. بسیاری از روان درمانگرانی که به درمان افراد اسکیزوتایپال اشتغال دارند، خود را در نقش اصلاح تجربه هیجانی گذشته و پرستاری از کودکی زخمی می بینند.
برای خنثی سازی مکانیسم های شدید دفاعی او، شما نیاز دارید که به طور مداوم او را با مهربانی و توجه مثبت و بدون هیچ نشانه ای از تمسخر و طرد پذیرا شوید. به این ترتیب، پس از مدتی ممکن است که محبوب شما به احساس راحتی و اعتماد بیشتری دست یافته و رابطه صمیمانه تری را با شما به وجود آورد.
فرد اسکیزوتایپال جهان را از دریچه ترک و وانهادگی، زخمی شدن، انزوا و بی اعتمادی نگاه می کند. بنابراین، همسر چنین فردی بایستی با داشتن صبر و تحمل فراوان، محیط امنی را برای او فراهم سازد تا او احتمالا به تجربه ای خوشایند در ارتباط با دیگران دست یابد.
- زیاد عجله نداشته باشید غالبا ما دوست داریم که رابطه عاشقانه دوسویه ای را تجربه کنیم.
اگرچه شما محبوب اسکیزوتایپال خود را درک می کنید، اما در نهایت ممکن است در مورد ابراز عشق و علاقه اش به خودتان و حضور در میان جمع و کاهش رفتارهای عجیب و غیر عادی، به او فشار بیاورید. چنین کاری اشتباه است.
- به او در جهت برقراری روابط اجتماعی کمک کنید
اگر محبوب شما یک فرد اسکیزوتایپال است، برنامه دراز مدت شما این خواهد بود که مهارت های لازم برای ایجاد و حفظ یک رابطه پایا و معنی دار را به او بیاموزید. البته ما به شما پیشنهاد نمی کنیم که شما در نقش واسط روابط اجتماعی او ظاهر شوید، بلکه تا جایی که ممکن است، ایجاد چنین روابطی را برای او ساده و آسان سازید.
از آنجایی که محبوب شما تمایل دارد که به روابط خود وسعت بیشتری دهد، شما می توانید این کار را برای او ساده تر سازید. البته هراس محبوب شما از موقعیت های اجتماعی جدید و برخورد با غریبه ها ممکن است مانع این کار شود، بنابراین، سعی کنید آن دسته از فعالیتهای اجتماعی را انتخاب کنید که مورد علاقه محبوبه شما است (به طور مثال، سینما یا بازی های کامپیوتری). برای این کار افراد یا گروه هایی را انتخاب کنید که مطمئن هستید تحمل روحیات عجیب و غیر عادی محبوب شما را دارند و در نهایت تلاش محبوب خود را در ایجاد و حفظ روابط اجتماعی، به شیوه های مختلف مورد تقویت قرار دهید
هدف شما نباید تغییر کامل او باشد اگر شما از رفتارهای عجیب و غیر عادی محبوب خود، بسیار ناراحت می شوید بهتر است از او جدا شوید. زیرا افراد اسکیزوتایپال برای همیشه عجیب و غیرعادی باقی خواهند ماند. شاید برخی از این رفتارهای عجیب و غیر عادی، همان رفتارهایی باشد که شما در ابتدا شیفته آنها بودید و به همین سبب شیفته محبوب کنونی خود شده اید. اگر شما قصد دارید تمامی این رفتارها را از بین ببرید، باید گفت که تنها وقت خود را تلف می کنید و در پایان جز ناکامی و ناراحتی چیز دیگری نصیب شما نخواهد شد. در مقابل، بهتر است هدف شما این باشد که تعاملات اجتماعی و در نتیجه اعتماد به نفس او را افزایش دهید. باید بدانید که محبوب شما برای همیشه برخی از افکار، عادات عجیب و غیر عادی خود را حفظ خواهد کرد و هیچگاه در برابر نگاه غریبه ها احساس راحتی نخواهد کرد، اما او می تواند به طور چشمگیری در رابطه با شما و خودش و دوستان و آشنایان، احساس راحتی بیشتری کند.
زمان ترک رابطه ممکن است زمانی پیش آید که شما متوجه شوید که پیش از این قادر به تحمل رفتارهای بسیار عجیب و غیر عادی و کناره گیری بیش از حد او از اجتماع نیستید. در آن صورت، این پرسش پیش می آید که اگر او را ترک کنید از سوی او با چه نوع واکنشی مواجه خواهید شد؟ هر چند تاکنون شواهدی مبنی بر تمایل فرد اسکیزوتایپال به واکنش خشونت آمیز دیده نشده است. اما با وجود این، باید گفت که او پس از ترک شما از نظر روحی بسیار آشفته و پریشان خواهد شد، از سوی دیگر، باید دانست که شخصیت اسکیزوتایپال در طول زندگی، تجربه زیادی در مورد طرد شدن از سوی دیگران دارد و نسبت به این مسئله بسیار حساس است. بنابراین، در صورت امکان، قطع رابطه با او را نه یکباره، بلکه در طی یک روند
تدریجی انجام دهید تا آمادگی لازم را در او به وجود آورید. در این دوران از دیگر دوستان و آشنایان او نیز بخواهید که حمایت و توجه لازم را از او به عمل آورند.
خلاصه فرد اسکیزوتایپال ممکن است در ابتدای آشنایی فردی جالب و منحصر به فرد به نظر آید، اما با گذشت زمان شما متوجه خواهید شد که با فردی کاملا عجیب و غیرعادی رابطه عاطفی برقرار کرده اید. اگرچه همه ما ممکن است تا اندازهای دارای عادات و خصلتهای عجیبی باشیم، اما یک فرد اسکیزوتایپال اینگونه عادات و خصلت ها را به گونه ای دارد که او را دچار اختلال شخصیت می سازد. چنین فردی دارای افکار و رفتارهای عجیب و غیر عادی است و هنگام حضور در یک موقعیت اجتماعی کاملا احساس ناراحتی می کند و ممکن است چیزی بگوید یا کاری انجام دهد که دیگران او را مورد تمسخر قرار داده و از جمع خود طرد سازند. اگر شما عاشق چنین فردی شده اید، ممکن است که در ابتدا رابطه خوبی با او داشته باشید، اما باید بدانید که با گذشت زمان در رابطه با چنین فردی دچار مشکلات جدی، به ویژه در زمینه روابط اجتماعی با دیگران خواهید شد.
